بیا امام که آئین احمد آید باز
بیا امام که روی نبی نماید باز
بیا امام که از دست رفت ملت و دین
بیا امام که شرع محمد آید باز
بیا بیا که نمانده است شرع را رمقی
مگر ز روی تو در وی روان در آید باز
بیا امام که درهای علم را بستند
به یمن مقدم خیرت مگر گشاید باز
بیا امام که دلهای خلق زنگ گرفت
مگر به صیقل لطف شما زداید باز
به پیش آینه دل هر آنچه میدارم
به جز خیال لقایت نمینماید باز
بمرد فیض ز شوق تو ای امام زمان
بیا که در تن این مرده جان در آید باز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوتی است به امام زمان (عج) و ابراز نیاز به حضور ایشان در شرایطی است که ملت و دین با مشکلات و چالشهایی مواجه شدهاند. شاعر به رهایی از تاریکیها و بازگشت به اصول اسلامی اشاره میکند و میخواهد که با ظهور امام، علم و دانش دوباره باز شود و دلها از زنگار پاک گردد. او با شوق و انتظار، از امام میخواهد که بیاید و جان و امید را به زندگی مردم برگرداند. در واقع، این شعر نمادین است و به اهمیت حضور امام در زمان غیبت و نیاز انسانها به راهنمایی و هدایت ایشان میپردازد.
هوش مصنوعی: ای امام، بیا که دوباره زمان بازگشت آیین رسول الله فرا رسیده است. بیا که در سایه وجود تو، چهره نبی اکرم بار دیگر در این دنیا نمایان شود.
هوش مصنوعی: بیا ای امام، چون ملت و ایمان ما در خطر افتاده است. بیا ای امام تا دوباره احکام محمد (ص) به ما برگردد.
هوش مصنوعی: بیا، بیا که دیگر از دین چیزی باقی نمانده و تنها از روی توست که دوباره جان تازهای میگیرد.
هوش مصنوعی: بیایید، ای امام، زیرا درهای علم به روی ما بسته است. تنها به برکت حضور مبارک شماست که ممکن است این درها دوباره باز شوند.
هوش مصنوعی: ای امام، بیا و به دلهای مردم که تیره و تار شدهاند، روشنایی ببخش. فقط با محبت و مهربانی توست که میتوانند دوباره پاک و زلال شوند.
هوش مصنوعی: هر آنچه در دل دارم، تنها تصویر توست که در آینه دل من نمایان نمیشود، جز خیال ملاقاتت.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به عشق و شوقی اشاره میکند که نسبت به امام زمان دارد. او از امام درخواست میکند که بیاید و با ظهور خود زندگی و نشاط را به دلها و وجود مردگان برگرداند. در واقع، حضور امام زمان میتواند موجب احیاء و زندگی دوبارهای در دلهای مردم شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درآ که در دلِ خسته توان درآید باز
بیا که در تنِ مُرده رَوان درآید باز
بیا که فُرقَتِ تو چشمِ من چُنان در بست
که فتحِ بابِ وصالت مگر گشاید باز
غمی که چون سپهِ زنگ، مُلکِ دل بگرفت
[...]
بیا امام که آئین احمد آید باز
بیا امام که روی نبی نماید باز
بیا امام که از دست رفت ملت و دین
بیا امام که شرع محمد آید باز
بیا بیا که نمانده است شرع را رمقی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.