اگر آن نائب رحمان ز درم باز آید
عمر بگذشته به پیرانه سرم باز آید
دارم امید خدایا که کنی تأخیری
در اجل تا به سرم تاج سرم باز آید
گر نثار قدم مهدی هادی نکنم
جوهر جان به چه کار دگرم باز آید
آن که فرق سر من خاک کف پایش باد
پادشاهی بکنم گر به سرم باز آید
کوس نو دولتی از بام سعادت بزنم
گر ببینم که شه دین ز درم باز آید
میروم در طلبش کوی به کو دشت به دشت
شخصم ار باز نیاید خبرم باز آید
فیض نومید مشو در غم هجران و منال
شاید ار بشنود آه سحرم باز آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره longing یا آرزو برای بازگشت حضرت مهدی (عج) و امیدواری به آمدن اوست. شاعر در اشعار خود به عواطف و احساسات عمیق خود اشاره میکند و میگوید که اگر روزی این نایب رحمان (مهدی) از در بازگردد، میتواند زندگی جدیدی را آغاز کند. او از خداوند درخواست میکند که اجلش را به تأخیر بیندازد تا بتواند شاهد ظهور مهدی باشد. شاعر همچنین برای قربانی کردن جانش در راه او ابراز آمادگی میکند و از عشق و احترامش به مهدی سخن میگوید. در نهایت، او همه تلاشهایش را برای یافتن مهدی بیان میکند و امید دارد که شاید صدای نالهاش به گوش او برسد و مهدی دوباره بازگردد.
هوش مصنوعی: اگر آن نماینده الهی از در وارد شود، عمر سپری شدهام به دوران پیری برمیگردد.
هوش مصنوعی: دارم از تو امید، خداوندا که فرصت بیشتری بدهی تا دوباره زیبایی و شکوه تاج سرم را ببینم.
هوش مصنوعی: اگر برای قدمهای امام مهدی فدای نشوم، جوهر جانم چه فایدهای دیگر خواهد داشت تا دوباره به من بازگردد؟
هوش مصنوعی: من با کمال افتخار و احترام، هر کاری را برای کسی که در عین عظمت و بزرگیاش، تواضعش را حفظ کرده و خاک پای دیگران است، انجام میدهم. حتی اگر به من ظلم هم شود، باز هم به خاطر این بزرگی، آمادهام تا خدمت کنم.
هوش مصنوعی: اگر ببینم که پیشوای دین از در خانهام خارج شود، با شادی و سرور بزرگی به صدا درمیآورم و جشن میگیرم.
هوش مصنوعی: به دنبال او میروم، از کوچهای به کوچهای دیگر و از دشت به دشت. اگر خبری از من نشود، حداقل خبرش به من خواهد رسید.
هوش مصنوعی: در ناامیدی از فیض و نعمت، غم جدایی را فراموش نکن، ممکن است اگر صدای آه و نالهات را بشنود، دوباره به سراغت بیاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر آن طایرِ قدسی ز دَرَم بازآید
عمرِ بگذشته به پیرانه سرم بازآید
دارم امّید بر این اشکِ چو باران که دگر
برقِ دولت که بِرَفت از نظرم بازآید
آن که تاجِ سرِ من خاکِ کفِ پایش بود
[...]
چشم دارم که مه نو سفرم باز آید
روشنی بخش چراغ نظرم باز آید
چون صدف مشرق خمیازه شده است آغوشم
به امیدی که گرامی گهرم باز آید
نفس پا به رکابم دم عیسی گردد
[...]
اگر آن نائب رحمان ز درم باز آید
عمر بگذشته به پیرانه سرم باز آید
دارم امید خدایا که کنی تأخیری
در اجل تا به سرم تاج سرم باز آید
گر نثار قدم مهدی هادی نکنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.