یا رب سببی ساز که آن ختم امامت
باز آید و برهاندم از غم به سلامت
خاک ره آن یار سفر کرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت
فریاد که از شش جهتم راه ببستند
عجز و گنه و دوری و غم رنج و ندامت
از شوق تو پر شد دل و در سینه نگنجد
گر پرده در آن نعره زنم نیست ملامت
جان زنده جاوید شد از معرفت تو
حق کرد به ما این همه الطاف و کرامت
ای آن که تو مولائی زمان را نشناسی
ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت
بیحجت حق کار جهان راست نیاید
پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت
فیض از در تو دور شد از شومی اعدا
عصیان دگری کرده و بر ماست غرامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به دعا و طلب کمکی از خداوند میپردازد تا صاحب امامت دوباره ظهور کند و او را از غم و مشکلات نجات دهد. شاعر آرزو دارد که خاک راه یار غایب بیفتد تا او را در منزلگاهش بیابد. او از مشکلات و موانعی که در زندگیاش وجود دارد، مینالد و میگوید که عشق به خدا در دل او موج میزند. او به فضایل و رحمتی که خداوند به انسانها ارزانی داشته اشاره میکند و بر این نکته تاکید میکند که بدون حجت الهی، کارها در جهان به درستی پیش نمیرود. شاعر یادآور میشود که ظلم و نافرمانی دشمنان خدا، سبب دوری فیض الهی شده است و در پایان به غم و رنجی که از این ناحیه به او رسیده است، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، راهی فراهم کن تا زعامت و رهبری دوباره برقرار شود و مرا از اندوه نجات دهی و به آرامش برسانی.
هوش مصنوعی: بیاورید خاک راه آن محبوبی که رفته است تا با آن، چشمانم را باز کنم و جایی برای ماندن بیابم.
هوش مصنوعی: فریاد میزنم که از همه سمتها راهها به رویم بسته شدهاند. حس ناتوانی و گناه، فاصله و اندوه، زجر و پشیمانی به من فشار میآورند.
هوش مصنوعی: دل من از شوق تو پر شده و در سینهام جا نمیشود. اگر بخواهم صدای نالهام را بلند کنم، هیچ عیبی ندارد.
هوش مصنوعی: با شناخت تو، جان ما به حیات جاودانه دست یافت و تو به ما این همه لطف و بزرگواری را ارزانی داشتی.
هوش مصنوعی: ای کسی که در مقام رهبری هستی و زمان را به خوبی نمیشناسی، ما حرفی برای گفتن با تو نداریم که به خیر و نیکی باشد.
هوش مصنوعی: بدون داشتن دلیل و برهان، کارهای جهان به درستی پیش نخواهد رفت و این روند تا روز قیامت ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: بر اثر بدی دشمنان، رحمت و فیض از درگاه تو دور شده و ما در نتیجه این نافرمانی، باید هزینه آن را بپردازیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ماه عذار من و ای خوش قد و قامت
برخیز که برخاست ز عشق تو قیامت
صوفی که ز چشم تو برد جان به سلامت
سر بر نکند تا به قیامت ز غرامت
امروز گر آن لب نگرد زاهد خود کام
بسیار به دندان گزد انگشت ندامت
در دیده خیال قد تو روز جدائی
[...]
ماییم و غم عشق و سر کوی ملامت
گم کرده ز بی خویشتنی راه سلامت
شهری ست پر از فتنه و راهی ست پرآشوب
نه روی سفر کردن و نه رای اقامت
رفتی و مپندار که دست از تو بدارم
[...]
تا کی کشم ای دوست ز خود کرده ندامت
تا چند کشد دل ز غم عشق ملامت
مستغرق غم گشته به دریای تحیر
باشد که از این ورطه درآیم به سلامت
درده به من تشنه لب آبی که ازین بیش
[...]
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و بِرهانَدَم از بندِ مَلامت
خاکِ رهِ آن یارِ سفرکرده بیارید
تا چشمِ جهان بین کُنَمَش جایِ اقامت
فریاد که از شش جهتم راه بِبَستند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.