حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
دانشاندوز که اسباب جهان این همه نیست
علت غائی دل دوستی آل نبی است
همه اینست وگرنه دل و جان این همه نیست
از بهشت و لب جو صحبت ایشان غرض است
ورنه نزدیک خرد باغ جنان این همه نیست
پنج روزی که در این مرحله مهلت داری
سعی کن در ره ایشان که زمان این همه نیست
دل به مهر علی و آل علی روشن کن
که در اجناس عمل سود و زیان این همه نیست
حال راز دلت ای فیض به درگاه امام
ظاهرا حاجت تقریر بیان این همه نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به اهمیت دوستی و محبت نسبت به اهل بیت پیامبر (علی و آل علی) اشاره میکند و میگوید که این عشق و ارتباط، هدف اصلی زندگی است. او بر این باور است که همه چیز در دنیا فانی و زودگذر است و مهمتر از همه، توجه به حقیقت و معنای زندگی است که در دوستی با اهل بیت نهفته است. همچنین به fleeting بودن زمان اشاره میکند و تأکید میکند که باید در این مدت کوتاه زندگی، به سوی محبت و معرفت آنها حرکت کرد. در نهایت، شاعر از راز دل و نیاز خود به امام میگوید و متذکر میشود که نیازی به توضیح و بیان زیاد نیست، چرا که حکمت اصلی در این عشق نهفته است.
هوش مصنوعی: ثمره دنیا و هر چیزی که در آن وجود دارد، صرفاً مال و سرمایه مادی نیست؛ بلکه کسب دانش و آگاهی اهمیت بیشتری دارد و دلیلی نیست که تمام وجود ما به ابزار و لوازم دنیوی محدود شود.
هوش مصنوعی: دوستی آل پیامبر هدف اصلی است و همه چیز به همین دلیل است؛ در غیر این صورت، دل و جان این همه عشق و احساس از چه رو باید وجود داشته باشد؟
هوش مصنوعی: صحبت از بهشت و کنار آب، هدف خاصی دارد، وگرنه نزدیک عقل و هوش، باغ بهشت اینقدر جذاب و زیبا نیست.
هوش مصنوعی: در طول پنج روزی که در اختیار داری، تلاش کن به راه آنها بروی چون زمان برای این کار زیاد نیست.
هوش مصنوعی: دل خود را با محبت علی و خاندان او روشن کن، زیرا در اعمال و کارهایی که انجام میدهی، تنها سود و زیان مادی مهم نیست.
هوش مصنوعی: ای فیض، حالا که حال دل تو را میدانم، نیازی نیست که در برابر امام بخواهی همه این احساسات و خواستههایت را بازگو کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاصلِ کارگه کون و مکان این همه نیست
باده پیش آر که اسبابِ جهان این همه نیست
از دل و جان شرفِ صحبتِ جانان غرض است
غرض این است، وگرنه دل و جان این همه نیست
مِنَّتِ سِدره و طوبی ز پیِ سایه مکش
[...]
ملک آفاق به جز دیر مغان این همه نیست
مایه عیش به جز رطل گران این همه نیست
واعظا این همه از باغ جنان قصه مگوی
که من و کوی کسی باغ جنان این همه نیست
دوش گفتست ز بس نعره و آشوبم باز
[...]
ترک جان در ره آن سرو روان این همه نیست
عشق اگر نرخ نهد قیمت جان این همه نیست
جزو قیمت نی ام اما به قناعت شادم
کان چه محصول زمین است و زیان این همه نیست
باغبان را مگر از عشوه ی گل دل بگرفت
[...]
مهلت دور سبکسیر جهان اینهمه نیست
توشه بردار و روان شو که زمان اینهمه نیست
مرگ در چشم سبک عقل، شکوهی دارد
پیش ارباب دل این رطل گران اینهمه نیست
مشکل از خاک سر کوی تو برخاستن است
[...]
حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
دانشاندوز که اسباب جهان این همه نیست
علت غائی دل دوستی آل نبی است
همه اینست وگرنه دل و جان این همه نیست
از بهشت و لب جو صحبت ایشان غرض است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.