ما شبی دست برآریم و دعائی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جائی بکنیم
خشک شد بیخ طرب راه مقام تو کجاست
تا در آن آب و هوا نشو و نمائی بکنیم
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
تا طبیبش به سر آریم و دوائی بکنیم
مدد از مهدی هادی طلب ای دل ورنه
کار صعب است مبادا که خطائی بکنیم
سایه طایر کم حوصله کاری نکند
طلب از سایه میمون همائی بکنیم
کی بود نعرهزنان در قدمش از سر شوق
دست و تیغی بگشائیم و غزائی بکنیم
تا توان فیض ز حافظ سخنی پیدا کن
تا به قول و غزلش ساز و نوائی بکنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس و longing شاعر در مورد کسی میپردازد که از او دور شده است. شاعر از دلتنگی و غم هجران صحبت میکند و آرزو دارد دعایی کند تا غمش را رفع کند. او به دنبال جایی است که در آن فضا احساس آرامش کند و بتواند دوباره شادابی پیدا کند. همچنین به مشکلاتی که از سوی دوستانش به دلش آمده اشاره میکند و خواهان کمک و درمان است. در نهایت، شاعر از مهدی هادی کمک میطلبد و به اشعار حافظ اشاره میکند تا بتواند نوایی زیبا بخلق کند. شاعر امیدوار است که بتواند در دلش جایی برای شوق و شعف بیابد.
هوش مصنوعی: ما شبی دست به دعا برمیداریم و از خدا میخواهیم که برای غم دوری تو راه حلی پیدا کند.
هوش مصنوعی: زمینها و حال و هوای شادی از بین رفته است. بگو کجا میتوانیم برویم تا در آنجا طراوت و زندگی را دوباره به دست آوریم؟
هوش مصنوعی: دل من به خاطر رفتار رفیقانم بیمار و آزرده شده است. ای کاش کمک کنیم تا بهبودی پیدا کند و درمانش کنیم.
هوش مصنوعی: از مهدی مهدیران کمک بخواه ای دل، زیرا در غیر این صورت کار دشواری خواهیم داشت و ممکن است مرتکب اشتباهی شویم.
هوش مصنوعی: سایهی پرندهای که حوصله کمی دارد، کار خاصی انجام نمیدهد؛ حالا باید ما از سایه میمون بهرهبرداری کنیم و به کارهای خود بپردازیم.
هوش مصنوعی: کیست که با شوق و هیجان از او نام میبرد، در پیشگاهش دست و شمشیری برمیافرازیم و از او دعوت میکنیم تا در مجلس ما حاضر شود؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که میتوانی از سخنان حافظ بهرهمند شوی، بیایید با شعر و غزل او هماهنگ شویم و نغمهای بسازیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
آن که بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت
[...]
ما شبی دست برآریم و دعائی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جائی بکنیم
خشک شد بیخ طرب راه مقام تو کجاست
تا در آن آب و هوا نشو و نمائی بکنیم
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
[...]
مدد از خاطرِ رندان طلب ای دل ورنه
کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم
سایهٔ طایر کم حوصله کاری نکند
طلب از سایهٔ میمون همایی بکنیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.