حاشا که من حدیث ثنای تو طی کنم
من لاف شوق میزنم این کار کی کنم
کو پیک صبح تا گلههای شب فراق
با آن خجسته طلعت فرخنده پی کنم
مهدی کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار خدمت وی و اصحاب وی کنم
از نامه سیاه نترسم که روز حشر
با مهر اهلبیت صد این نامه طی کنم
تا زندهام دم از نبی و آل میزنم
کی من حکایت جم و کاووس و کی کنم
جانم فدای اوست، بر فیض امانت است
روزی رخش بینم و تسلیم وی کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و ارادت عمیق خود به شخصیتی والامقام سخن میگوید و بیان میکند که اگرچه نمیتواند به طور کامل فضائل او را وصف کند، اما همواره از شوق و علاقهاش میگوید. او به دنبال کسی است که بتواند درد فراق را با او تقسیم کند و از علم و زهد خود برای خدمت به او بهرهبرداری کند. شاعر به این نکته نیز اشاره دارد که در روز قیامت، نامه اعمالش را با مهر اهل بیت، که نشانهای از ارادتش است، تقدیم خواهد کرد. او تا زنده است از نبی و خاندانش یاد خواهد کرد و در نهایت، جانش را فدای آن شخصیت بزرگ میکند.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم دربارهی نمایش زیباییها و خوبیهای تو سخن بگویم. من فقط از عشق و شوق خود صحبت میکنم، اما واقعاً نمیتوانم این کار را انجام دهم.
هوش مصنوعی: بگو کجاست پیامآور صبح تا بتوانم با چهرهی خوشبخت و زیبا، شکایتهای شب جدایی را برطرف کنم.
هوش مصنوعی: مهدی کجاست تا بتوانم تمام تلاش و دانش خود را در خدمت او و یارانش قرار دهم؟
هوش مصنوعی: من از نامه سیاه نمیترسم، چون در روز قیامت با محبت و دوستی اهل بیت، این نامه را به راحتی عبور خواهم کرد.
هوش مصنوعی: تا وقتی زندهام از پیامبر و خانوادهاش سخن میگویم، چون نمیتوانم داستان جم و کاووس را بگویم.
هوش مصنوعی: روح من فدای اوست، زمانی که لطف و کرم او به من میرسد، روزی چهرهاش را میبینم و خود را تسلیم او میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صدرِ روزگار، تو دانی که مدّتیست
تا انتظار خلعت خاص تو میکنم
دریاب پیش از آنکه من اطفالِ طبع را
تعلیمِ قاف و دال و حروفِ هجی کنم
حاشا که من به موسمِ گُل تَرکِ مِی کُنم
من لافِ عقل میزنم، این کار کِی کنم
مطرب کجاست تا همه محصولِ زهد و عِلم
در کارِ چنگ و بَربَط و آوازِ نِی کُنَم
از قیل و قالِ مدرسه حالی دلم گرفت
[...]
حاشا که من حدیث ثنای تو طی کنم
من لاف شوق میزنم این کار کی کنم
کو پیک صبح تا گلههای شب فراق
با آن خجسته طلعت فرخنده پی کنم
مهدی کجاست تا همه محصول زهد و علم
[...]
از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم
این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.