غم زمانه که هیچش گران نمیبینم
دواش غیر امام زمان نمیبینم
عجب بود که در ایام ما ظهور کند
چرا که طالع خویش آن چنان نمیبینم
ز دامن غم او دست بر نمیدارم
چرا که مصلحت خود در آن نمیبینم
بدین دو دیده حیران من هزار افسوس
که با دو آینه رویش عیان نمیبینم
نشان دوستی اهل بیت پرهیز است
در اهل دانش عصر این نشان نمیبینم
مپرس فیض ز من سرّ غیبتش که در آن
به هیچجا سخن دل نشان نمیبینم
کسی که گوش کند نالهام در این غم کو؟
خموش که اهل دلی در جهان نمیبینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به غم و اندوه خود از غیبت امام زمان (عج) اشاره میکند و میگوید که هیچ دارویی جز انتظار او نمیتواند دردهایش را تسکین دهد. او به ناامیدی از ظهور امام در زمان خود اشاره میکند و میگوید که شرایط مناسب برای ظهور را نمیبیند. همچنین، او از ارتباطش با اهل بیت و فرزانگی در این زمان میگوید و از نبود کسانی که به نالههای او گوش کنند، ابراز نارضایتی میکند. در نهایت، او به فقدان دوستی و همدلی در جامعه اشاره میکند و احساس تنهایی و غم عمیق خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: غم و اندوه این روزگار را هیچ چیز به اندازه امام زمان تسکین نمیدهد و جز او درمان دیگری برای این دردها نمیجویم.
هوش مصنوعی: جالب است که در زمان ما اتفاقی بزرگ رخ دهد، زیرا من آیندهام را به گونهای نمیبینم که چنین چیزی ممکن باشد.
هوش مصنوعی: من از غم او جدا نميشوم، چون فكر ميكنم در اين كار منفعت و مصلحت من نهفته است.
هوش مصنوعی: من با دو چشمان حیرتزدهام، چقدر متاسفم که هرچند دو آینه دارم، اما نمیتوانم چهرهاش را به روشنی ببینم.
هوش مصنوعی: دوستی با اهل بیت نشانه پرهیز و دوری از گناهان است، ولی در میان دانشمندان این دوره، چنین نشانهای را نمیبینم.
هوش مصنوعی: از من نپرس که چرا او پنهان است، چون در این موضوع هیچ نشانهای از دل و احساسات خود نمیبینم.
هوش مصنوعی: کسی نیست که صدای نالههای من را در این غم بشنود. ساکت باش، چون در این دنیا اهل دل را پیدا نمیکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گلی به رنگ تو در بوستان نمیبینم
به اعتدال تو سروی روان نمیبینم
ستارهای که ز برج شرف شود طالع
چو مهر روی تو بر آسمان نمیبینم
ز چشم مست تو دل بر نمیتوانم داشت
[...]
غمِ زمانه که هیچش کَران نمیبینم
دَواش جز مِیِ چون ارغوان نمیبینم
به تَرک خدمتِ پیرِ مُغان نخواهم گفت
چرا که مصلحتِ خود در آن نمیبینم
ز آفتابِ قَدَح ارتفاعِ عیش بگیر
[...]
اثر ز غنچه درین گلستان نمیبینم
فغان که اهل دلی در میان نمیبینم
چه زهر بود که چشم ستاره ریخت به خاک
که شیر را به شکر مهربان نمیبینم
چنان غبار کدورت دواند ریشه به خاک
[...]
غم زمانه که هیچش گران نمیبینم
دواش غیر امام زمان نمیبینم
عجب بود که در ایام ما ظهور کند
چرا که طالع خویش آن چنان نمیبینم
ز دامن غم او دست بر نمیدارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.