گفتمش دل بر آتش تو کباب
گفت جانها زماست در تب و تاب
گفتمش اضطراب دلها چیست
گفت آرام سینه های کباب
گفتمش اشک راه خوابم بست
گفت کی بود عاشقانرا خواب
گفتمش بهر عاشقان چکنی
گفت بر گیرم از جمال نقاب
گفتمش پرده جمال تو چیست
گفت بگذر زخویشتن در ایاب
گفتمش تاب آن جمالم نیست
گفت چون بی تو گردی اری تاب
گفتمش باده لب لعلت
گفت از حسرتش توان شد آب
گفتمش تشنهٔ وصال توام
گفت زین می کسی نشد سیراب
گفتمش جان و دل فدا کردم
گفت آری چنین کنند احباب
گفتمش مرد فیض در غم تو
گفت طوبی لهم و حسن مآب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با معشوق صحبت میکند و از احساسات درونی خود مانند عشق، اضطراب، و تشنگی وصال سخن میگوید. معشوق در پاسخ به او توضیح میدهد که عاشقان همواره در تب و تاب هستند و هرگز نمیخوابند. شاعر از کنجکاوی درباره زیبایی معشوق میپرسد و معشوق به او میگوید که باید از خود بگذرد تا به حقیقت جمال او پی ببرد. همچنین، شاعر به حسرت و عطش خود در عشق اشاره میکند و معشوق تأکید میکند که هیچکس با این می عشق سیراب نشده است. در پایان، حالت غم و شادی عاشقان را در این راه بیان میکند.
هوش مصنوعی: به او گفتم که دل من بر آتش عشق تو میسوزد. او پاسخ داد که جانها از ماست و در حال تلاطم و التهاب هستند.
هوش مصنوعی: به او گفتم که دلها چرا اینقدر ناراحتاند؟ گفت که این ناراحتی به خاطر آتش سینههایی است که درونشان میسوزد.
هوش مصنوعی: به او گفتم که اشکهای من خوابم را گرفت. او در پاسخ گفت: چه کسی عاشقان را به خواب میبرد؟
هوش مصنوعی: با او صحبت کردم و از او خواستم که برای عاشقان دلربایی کند، که او در پاسخ گفت من از زیبایی خودم پرده برمیدارم.
هوش مصنوعی: به او گفتم، زیبایی تو چه چیزی است؟ او پاسخ داد: خودت را کنار بگذار و به خودت برنگرد.
هوش مصنوعی: به او گفتم که قدرت تحمل زیباییام را ندارم. او پاسخ داد که وقتی تو نیستی، چطور میتوانی فهمید که چقدر آن زیبایی میتواند دلانگیز باشد.
هوش مصنوعی: به او گفتم که شراب لبهای سرخ تو را میخواهم، او در پاسخ گفت که به خاطر آرزویی که در دل دارم، دیگر توان نوشیدن ندارم.
هوش مصنوعی: به او گفتم که من تشنهٔ دیدار تو هستم، اما او پاسخ داد که هیچکس با این عشق سیراب نشده است.
هوش مصنوعی: به او گفتم که من جان و دل خود را برای تو فدای کردهام، او پاسخ داد که دوستان چنین میکنند.
هوش مصنوعی: به او گفتم که مردان فیض در غم تو هستند. او پاسخ داد: خوشا به حال آنان و سرنوشت نیکشان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر سؤالی کز آن لب سیراب
دوش کردم همه بداد جواب
گفتمش جز شبت نشاید دید
گفت پیدا بشب بود مهتاب
گفتم از تو که برده دارد مهر
[...]
به چه ماند جهان مگر به سراب
سپس او تو چون دوی به شتاب؟
چون شدستند خلق غره بدو
همه خرد و بزرگ و کودک و شاب؟
زانکه مدهوش گشتهاند همه
[...]
لاله داری شکفته بر مهتاب
مشگ داری گرفته بر مه تاب
مشگ چون موی تو ندارد بوی
ماه چون روی تو ندارد تاب
پیل با عشق تو ندارد پای
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
من مسکین در این رباط خراب
ساخته خانه بر ره سیلاب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.