گنجور

 
فیاض لاهیجی

دل می‌کشد به لالة راغ دگر مرا

دیوانه می‌کند گل باغ دگر مرا

بی‌داغ عشق شمع خرد را فروغ نیست

در دست بهترست چراغ دگر مرا

خاطر ز نکته‌های حکیمانه‌ام گرفت

دل می‌کشد به لابه و لاغ دگر مرا

فارغ شدم ز عقل و همان می‌دهد هنوز

دیوانگی نوید فراغ دگر مرا

ساغر ز خون لبالب و لبریز ناله دل

امشب شکفته است دماغ دگر مرا

ممنون جام بادة لبریز نیستم

این نشئه می‌رسد ز ایاغ دگر مرا

فیّاض عقل گمشده در جستجوی من

ترسم که پی برد به سراغ دگر مرا

 
 
 
گلها برای اندروید
عرفی

هر دم زند هوس به چراغ دگر مرا

رسوا کند ز شکوه ی داغ دگر مرا

گو بوی گل بسوز دماغم که داده اند

از بهر بوی دوست دماغ دگر مرا

مشتاق شمع طورم و هر دم هجوم شوق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه