به آن بیگانه امشب یک دو حرف آشنا گفتم
غرض را بیغرض کردم سخن بیمدّعا گفتم
نگاهش را به طرز همزبانی آشنا دیدم
گهی منع از جفا کردم گهی حرف وفا گفتم
رخش نازک دلش نازک حیا از هر دو نازکتر
سخن پیچیده در صد پرده از رنگ حیا گفتم
ز نام بوسه بیم رنجه گشتن بود آن پا را
ولی پیغام اشک آهسته با رنگ حنا گفتم
نگاهش کرد اقراری که صد جان پیشکش بایست
خجل گشتم که نادانسته حرف خونبها گفتم
نمیدانم چهها گفتم ولیکن این قدر دانم
که با من هر چه آن ابروی جادو گفت واگفتم
لبت را غنچة فردوس گفتی، حرف بیجا بود
تبسّم را بهشت جاودان گفتم بجا گفتم
به من از گوشة ابرو چهها کردی چهها گفتی
من از نظّاره حسرت چهها کردم چهها گفتم
به او فیّاض گفتم هر چه دل میخواست در مستی
تو اکنون عذرخواهی کن که من اینک دعا گفتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ دردی عمیق و ناکامی عاشقانه است. شاعر در سن پیری از عشق و فریادهای بینتیجهاش سخن میگوید و احساس میکند زندگیاش بدون عشق بیمعنی بوده است. او به تجربیات تلخ و شیرین عشق اشاره میکند و میگوید که عشق واقعی هیچگاه بدون وفا و ایثار به دست نمیآید. شاعر از تنهایی و غم ناشی از عدم توجه و درک دیگران شکایت میکند و در نهایت با اشاره به استاد و پیر خود، یادآوری میکند که با وجود تمام سختیها، همچنان دل به عشق بسته است. او در این شعر احساساتی چون غم، ناامیدی و عشق را به خوبی بیان کرده است.
هوش مصنوعی: در شب به یک فرد ناشناس، چند کلمه آشنا گفتم و بدون هیچ پیشزمینه یا هدف خاصی، سخنانی ساده و بیپرده بیان کردم.
هوش مصنوعی: در نگاهش، حس همزبانی و نزدیکی را احساس کردم. گاهی از آزار و اذیت خودداری کردم و گاهی نیز به وعدهها و قولهای صادقانهام اشاره کردم.
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلفریب او از هر دو، یعنی خود او و حیا، لطیفتر است. همچنین سخنی که در دل دارم، به قدری پیچیده و معماگونه است که لازم است در پس پردههای بسیار و با رنگ حیا بیان شود.
هوش مصنوعی: بوسهای که نامش باعث ناراحتی و رنجش میشود، پا را به تردید میاندازد. اما من پیغامی از اشکهایم با رنگ حنا به دلم رساندم.
هوش مصنوعی: وقتی او به من نگاه کرد، احساس کردم باید جانم را فدای او کنم. اما از اینکه بدون دانستن، از چیزی صحبت کردم که ارزشش بیشتر از جانم است، شرمنده شدم.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه سخنانی از من خارج شده، اما میدانم که هر چه آن ابروی جادوگر گفت، من هم همان را گفتم.
هوش مصنوعی: لبهای تو مانند غنچهای از بهشت به نظر میرسد، اما این تصور نادرست است. من به تبسم تو اشاره کردم که واقعا نمایانگر بهشت ابدی است و در این مورد به درستی صحبت کردم.
هوش مصنوعی: به من از ناز و زیبایی خودت چه کارها کردی و چه حرفهایی گفتی. من هم از غم و حسرت به تماشای تو چه احساساتی داشتم و چه چیزهایی را گفتم.
هوش مصنوعی: به او که بخشنده است گفتم هر چه که در دل داشتی را بیان کن، اما اکنون که در مستی هستی، از من عذرخواهی کن چرا که من اکنون دعایی برای تو کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.