خواهم که شبی سرزده آیم به در صبح
تا جرعة فیضی کشم از جام زر صبح
در فیض سحر درج بود دولت جاوید
اقبال دهد باج به دریوزهگر صبح
آفاق به نور گهر خویش بگیرم
چون مهر اگر گام زنم بر اثر صبح
پرواز کند با نفسم طایر معنی
خورشید تواند که شود همسفر صبح
دربسته به ما صبح درآ از در یاری
تا باز گشاییم به هم قفل زر صبح
بگشای گریبان و سحر کن شب ما را
تا چند توان گشت چنین دربدر صبح
اکنون که نوا بر لب فیّاض گره شد
با مرغ سحرخیز که گوید خبر صبح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی تناقضات زندگی و مرگ میپردازد. او به شتاب گذر عمر و سرانجام آن اشاره میکند و از ناپایداری و فانی بودن زندگی سخن میگوید. شاعر به عدم درک حقیقت مرگ و زندگی از سوی انسانها میپردازد و میخواهد که به این واقعیتها توجه بیشتری شود. او همچنین بر نقش و تأثیر زیبایی و جذابیت در زندگی اشاره دارد و در نهایت به نیاز به گفتگو و بیان حقیقتها تأکید میکند.
هوش مصنوعی: میخواهم شبی بیخبر به سوی صبح بروم تا از خوشی و زیبایی صبحگاه بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: در خوشی و برکت صبحگاهی، سرنوشت نیک و موفقیت دائمی به کسی که در پی روزی و کمک است، در زندگیاش بخشیده میشود.
هوش مصنوعی: چهرههای دور و برم را با درخشش خود روشن میکنم، همانطور که خورشید در صبح درخشان است، اگر با احتیاط و با هدف قدم بردارم.
هوش مصنوعی: با جانم میتوانم پروازی داشته باشم که باعث شود خورشید همسفر صبح گردد.
هوش مصنوعی: از یاری خواهش میکنیم که صبح زود به در خانهام بیاید تا با هم قفل را باز کنیم و روز را به زیبایی آغاز کنیم.
هوش مصنوعی: بگوشای گریبان و سحر کن شب ما را یعنی شب را زیبا و دلنشین کن تا چه زمانی میتوانیم اینگونه در صبح سرگردان و بیهدف باشیم.
هوش مصنوعی: اکنون که نغمهای بر زبان جوان و پربار جاری شده و با پرندهای که صبح را نوید میدهد، آمیخته شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.