کرد جا داغ جنون باز ز نو بر سر ما
سایه افکند دگر بر سر ما اختر ما
ما فلک سوختگان عیش و طرب نشناسیم
عید، ماتم شود آید چو سوی کشور ما
قدر ما سوختگان کم نشود بعد هلاک
دیده روشن کند آیینه ز خاکستر ما
تیره روزیم ولی عشق چو پرتو فکند
جامه چون خلعت فانوش شود در بر ما
پهلوی راحت ما را نبود آرامی
همچو جوهر مگر از تیغ کنی بستر ما
سایة بال هما درد سر آرد چون موی
داغ عشق تو اگر سایه کند بر سر ما
زردی چهرة ما قدر پر کاهش نیست
سیلی عشق مگر سکّه زند بر زر ما
از غنا نیست که ما ناز بر افلاک کنیم
اطلس چرخِ برین تنگ بود در بر ما
صبح ما از افق شیشه چو طالع گردد
در نظر جلوة خورشید کند ساغر ما
رند و تر دامن و مستیم و، تو زاهد فیّاض
ما دماغ تو نداریم، برو از سر ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان حال و احساسات عمیق خود درباره عشق و دردهای ناشی از آن میپردازد. او اشاره میکند که در زندگیاش داغ عشق بر سر دارد و این عشق مانند سایهای همواره بر اوست. با وجود غم و تیرهروزی، عشق نور و روشنایی را به او میبخشد. همچنین، او عید را به ماتم تشبیه میکند و از نداشتن آرامش صحبت میکند. شاعر به تأمل در وضعیت خود و احساساتش در برابر عشق و دنیا میپردازد و از زهد و بیتفاوتی دیگران نسبت به مشکلاتش گلایه میکند. در نهایت، او عشق را فراتر از همه چیز میداند و نشان میدهد که در عمق درونش زیبایی و طراوت آن عشق همچنان باقیست.
هوش مصنوعی: دوباره، عشق و جنون بر ما سایه افکنده و ستاره خوشبختیمان دوباره در زندگیمان ظاهر شده است.
هوش مصنوعی: ما افرادی که در غم و اندوه زندگی میکنیم، عید و خوشی را نمیشناسیم. وقتی که به کشور ما میآید، به جای شادی، مراسم عزا برپا میشود.
هوش مصنوعی: ارزش و اهمیت ما سوختگان کمتر نمیشود و حتی پس از نابودی ما، روشنایی و روشنگری وجود ما میتواند مانند آینهای از خاکسترهای ما نمایان شود.
هوش مصنوعی: ما روزگار سختی را سپری میکنیم، اما عشق مانند نوری که میتابد، میتواند مانند لباسی نو و زیبا بر ما پوشیده شود و زندگیامان را رونق بخشد.
هوش مصنوعی: ما در کنار راحتی خود آرامش نمییابیم، همچنان که جوهر (اساس) ما تنها با بریدن از تیغ به دست میآید.
هوش مصنوعی: اگر بالهای عشق تو بر سر ما سایه بیندازند، همانطور که موهای داغ عشق تو ما را آشفته میکند، دردسر و استرس به همراه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: رنگ زرد چهره ما به اندازه ای کم نیست که عشق نتواند تاثیری عمیق بر ما بگذارد؛ زیرا فقط یک سیلی از عشق میتواند ما را به ارزش واقعی خود برساند.
هوش مصنوعی: از آنجا که ما از ثروت و خوشی برخوردار نیستیم، نمیتوانیم به افلاک ناز کنیم، زیرا دنیای بالا برای ما تنگ و کوچک است.
هوش مصنوعی: وقتی صبح از دور نمایان میشود و نور خورشید را به ما نشان میدهد، مانند اینکه نوشیدنی ما را در ساغر به زیبایی نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: ما آدمهای آزاد و سرخوشی هستیم و در حال خوشگذرانی. تو که زاهد و بخشندهای، نیازی به نصیحتها و تأثیراتت نداریم. بهتر است از زندگی ما دور شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز هر روزی، خورشید بیاید بر ما
خویشتن برفکند بر تن ما و سر ما
چون شب آید برود خورشید از محضر ما
ماهتاب آید و درخسبد در بستر ما
ما برفتیم و تو دانی و دل غم خور ما
بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما
از نثار مژه چون گوش تو در دُر گیرم
قدم هر که سلامی ز تو آرد برِ ما
به وداع آمده ام هان به دعا دست برآر
[...]
بی غمت شاد مباد این دل غم پرور ما
غمخور ای دل که بجز غم نبود در خور ما
دردمندیم و خبر می دهد از سوز درون
دهن خشک و لب تشنه و چشم تر ما
مفلسانیم که در دولت سودای غمت
[...]
ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما
بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما
از نثار مژه چون زلف تو در زر گیرم
قاصدی کز تو سلامی برساند بر ما
به دعا آمدهام هم به دعا دست بر آر
[...]
ای سهی قامت گلبوی صنوبر بر ما
سایهٔ سرو قدت دور مباد از سر ما
هیچ نقاش چو رخسار تو صورت ننگاشت
آفرین بر قلم صنعت صورتگر ما
روی تو اختر سعد است و مرا از طالع
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.