گنجور

 
فرخی سیستانی

ای همه ساله زخوی تو دل سلطان شاد

دل سلطان همه سال از خوی تو شادان باد

با علی خیزد هر کز تو بیاموزد علم

با عمر خیزد هر کز تو بیاموزد داد

زانکه استاد تو اندر همه کاری پدرست

چون پدر گشتی اندر همه کاری استاد

کیست کز نعمت زر تو و از بخشش تو

کار ویران شده خویش نکردست آباد

خوی نیکوی تو بر ما در اندوه ببست

در اندوه ببست و در شادی بگشاد

مر مرا باری از بخشش پیوسته تو

نشناسند همی خانه ز کرخ بغداد

لعبتان دارم شیرین سخن و رومی روی

مرکبان دارم ختلی گهر و تازی زاد

همه نیکویی دارم بکف از دو کف تو

بس نکویی که مرا بود از آن دو کف راد

روی آن جاه و بزرگی که ز تو یافته ام

زان قبا خواهم کردن که مرا خواهی داد

من قبای تو نه از بی ادبی خواسته ام

وین سخن نیز نه از بی ادبی کردم یاد

نه همی گویم چیزی کن کان خلق نکرد

نه همی گویم رسمی نه کان کس ننهاد

پدر تو ملک مشرق و سلطان جهان

دل و جانم را کرده ست بدینمعنی شاد

تو همان کن که پدر کرد که مداحانرا

آنچه داده ست مرآنرا ببزرگی بدهاد

 
 
 
فرخی سیستانی

ای پسر گر دل من کرد همی خواهی شاد

از پس باده مرا بوسه همی باید داد

نقل با باده بود باده دهی نقل بده

دیر گاهیست که این رسم نهاد آنکه نهاد

چند گاهیست که از باده و از بوسه مرا

[...]

منوچهری

نوزتان مادر شش روز نباشد که بزاد

نوزتان ناف نبریده و از زه نگشاد

نوزتان سینه و پستان به دهن بر ننهاد

نوزتان روی نشست و نوزتان شیر نداد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
قطران تبریزی

این چه بند است که بر من غم آن ماه نهاد

دل من بر دوره خون زد و دیده بگشاد

دل من برد بگفتار دل آزار بتی

که همه فعلش بند است و همه قولش داد

بجفا کردن راد است و بدل دادن زفت

[...]

سوزنی سمرقندی

قاضی آن بد نسب خر روش ترک نژاد

که چو دید او کله کیسه زرش آمد یاد

آنکه بی سیم کسی نبد از ارش نگشاد

سیم وی دادی و از مهتری این دارد یاد

جاودان بادا آن جای طهارت آباد

[...]

اثیر اخسیکتی

یاد میدار که از مات نمی آید یاد

ای امید من و عهد تو سراسر همه باد

نکنی یک طرف از قصه ی من هرگز گوش

نه زِیم یک نفس از غصه تو هرگز شاد

یاوری نیست، که با خصم تو بردارم تیغ

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اثیر اخسیکتی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه