یاد میدار که از مات نمی آید یاد
ای امید من و عهد تو سراسر همه باد
نکنی یک طرف از قصه ی من هرگز گوش
نه زِیم یک نفس از غصه تو هرگز شاد
یاوری نیست، که با خصم تو بردارم تیغ
داوری نیست، که از هجر تو بستانم داد
تو نگفتی که وصالم برساند بخودت
راستی نیک رسانید که چشمت مرساد
گفتی ار، فاش کنی عشق پری، جان نبری
نبرم، خود نبرم حسن تو جاوید زیاد
گر غرض خون من است از سر اینک سروطشت
ور نه این طشت سه سال است که ازبام افتاد
من بر این تهمت اگر کشته شوم باکی نیست
همه سرسبزی کمتر سک دربان تو باد
عافیت خواستی از من خیرالله جزاک
او همان شب بعدم رفت که خیر تو بزاد
گله ی وصل تو با هجر تو میگفتم دوش
که ستد عمرو از او هیچ بجز غم نگشاد
عشق ما مظلمه ی کس بقیامت نبرد
گر ز تو عمر ستد در عوضش عشق بداد
در میان روی بمن کرد خیالت که اثیر
زین سخن بگذر و این واقعه بگذارز، یاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و غم و اندوه ناشی از جدایی است. شاعر از یاد و خاطرات معشوقش سخن میگوید و به درد و رنجی که از فراق او میکشد، اشاره دارد. او در عین حال به امید وصال و نزدیکی به معشوقش معترف است و از اینکه کسی یاریش نمیکند و یاور او نیست، احساس تنهایی و ناامیدی دارد. این شعر شامل افکار فلسفی درباره عشق و مفهوم آن در زندگی نیز میشود و در نهایت به یادآوری وقایع تلخ و شیرین گذشته میپردازد.
هوش مصنوعی: یاد تو همچنان در دل من زنده است، اما از یاد من تو نمیآیی. ای امید من، عهدی که با تو بستهام، همهاش به یک نسیم میماند و به سرعت از بین میرود.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانی از داستان من به طور یکطرفه غافل شوی و هرگز نمیتوانم حتی برای یک لحظه از ناراحتی تو شاد باشم.
هوش مصنوعی: کسی نیست که در برابر دشمن تو به من کمک کند و هیچ قدرتی نیست که از دوری تو حقم را بگیرد.
هوش مصنوعی: تو هرگز نگفتی که محبتت مرا به خودت برساند، اما به راستی چشمانت چنان حسی را در من ایجاد کرد که به خوبی احساس کردم.
هوش مصنوعی: اگر بگویی که عشق این پری را آشکار میکنی، جانم را نمیگیری، من هم خودم حسن تو را برای همیشه نمیبرم.
هوش مصنوعی: اگر هدف تو از رسیدن به من تنها کشتن من است، خوب از همین حالا اقدام کن؛ این طشت که سه سال است روی بام افتاده، دیگر کارایی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر این اتهام جانم را از دست بدهم، برایم اهمیتی ندارد؛ زیرا همهی سرسبزی و زیبایی، کمتر از زیر سایهی تو برایم ارزش دارد.
هوش مصنوعی: شما از من خواستی تا سلامتی و آرامش را برایت آرزو کنم، اما خداوند در همان شب خواستهات را برآورده کرد و باعث شد که خیر و خوشی برای من به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: دیشب در مورد درد جدایی و نرسیدن به تو با کسی صحبت میکردم. او به من گفت که هیچ چیز جز غم و اندوه از عمر و زندگیام به دست نیاوردم.
هوش مصنوعی: عشق ما مانند یک ظلمت است که هیچ کس در قیامت آن را نخواهد دید، حتی اگر کسی از تو در برابر عمرش عشق بگیرد.
هوش مصنوعی: در حریم چهرهات خیال تو به من روی آورد و به من گفت که از این کلام عبور کن و این حادثه را فراموش کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای همه ساله زخوی تو دل سلطان شاد
دل سلطان همه سال از خوی تو شادان باد
با علی خیزد هر کز تو بیاموزد علم
با عمر خیزد هر کز تو بیاموزد داد
زانکه استاد تو اندر همه کاری پدرست
[...]
نوزتان مادر شش روز نباشد که بزاد
نوزتان ناف نبریده و از زه نگشاد
نوزتان سینه و پستان به دهن بر ننهاد
نوزتان روی نشست و نوزتان شیر نداد
این چه بند است که بر من غم آن ماه نهاد
دل من بر دوره خون زد و دیده بگشاد
دل من برد بگفتار دل آزار بتی
که همه فعلش بند است و همه قولش داد
بجفا کردن راد است و بدل دادن زفت
[...]
قاضی آن بد نسب خر روش ترک نژاد
که چو دید او کله کیسه زرش آمد یاد
آنکه بی سیم کسی نبد از ارش نگشاد
سیم وی دادی و از مهتری این دارد یاد
جاودان بادا آن جای طهارت آباد
[...]
گله هجر تو با وصل تو میکردم دوش
گر بشد عمر مرا هیچ بجزغم نگشاد
زان میان روی بمن کرد خیالت که اثیر
زین سخن بگذر و این واقعه بگذار زیاد
وصل ما مظلمه کس بقیامت نبرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.