شب چو شکست توبه ام شوخ شرابخوار من
صبح دعاست کار من تا شکند خمار من
هست دلیل اینکه آن مست شبم نواختست
چشم و رخ کبود من روی و سر فگار من
باد چراست جانفزا گرد ز چیست سرمه گون
گر نه به طوف دشت شد جلوه شهسوار من
تیغ و جفای قاتلم چند فتد به خاک و خون
از دل زخمناک من وز تن خاکسار من
بردن بار درد را جانب کشور وفا
بارکشی نبوده است از دل بردبار من
کشته آن قد و رخم هست مناسب ایفلک
اینکه ز سرو و گل کنی شمع سر مزار من
زخم دلم ز مرهم صبر کجا شود نکو
هر نفس آن چو می فتد از دل بیقرار من
من که و در کنارم آن طفل نشستن آرزو
منزل طفل اشک شد چون همه گه کنار من
مغبچگان مست در دیر همی کنند هزل
از پی علم و دین نگر فانی خسته کار من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حسّ و حال شاعر در دو لحظه متناقض از زندگی است: شب و صبح. شب، نشانهای از شوق و آزادی است که شاعر در آن به میگساری و لذتهای زودگذر میپردازد، در حالی که صبح نمایانگر توبه و دعا برای آرامش است. شاعر از درد و زخمهای درونی خود میگوید و بر اهمیت وفا و صبر تأکید میکند. او با یادآوری خاطرات و آرزوها، به دلتنگی و ناتوانیاش اشاره میکند و نقدی بر دنیا و رفتار آدمها دارد، که به دنبال علم و دین هستند اما به تعبیرش در کارهای فانی و بیمحتوا غرق شدهاند. در کل، شعر به تضادهایی چون شوق و توبه، درد و امید، و زوال و وفا پرداخته و احساسات عمیق انسانی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: وقتی شب میگذرد و روز آغاز میشود، من که همیشه در حال توبهام و به خوبیها فکر میکنم، در صبح به دعا و نیایش میپردازم تا از خواب آلودگیم رهایی یابم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که دلیلی وجود دارد که من در شب در حال مستی هستم؛ زیرا نگاهی و جگری که به من نواخته شده، نشاندهندهی غم و درد من است و چهرهام به خاطر این احساسات رنگ و رویی ندارد.
هوش مصنوعی: باد چرا اینقدر روحنواز است، آیا به خاطر این است که رنگ سرمهای دارد؟ اگر به خاطر طوفان دشت نیست، پس چرا از جلوهی شاهسوار من مثل آن میوزد؟
هوش مصنوعی: حمله و خیانت قاتلم چه مدت بر من تأثیر خواهد گذاشت؟ از دل زخمی من و از بدن رنجورم، خون جاری است.
هوش مصنوعی: تحمل کردن درد و رنج به خاطر وفاداری، کار سادهای نیست و این بار سنگین، بر دوش دل صبور من نمیباشد.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر زیبایی و قد و قامت من زنده مانده، شایسته است که بر سر قبر من، گل و شمع نذر کند.
هوش مصنوعی: زخمی که در دل دارم با صبر درمان نمیشود. هر بار که آهی از دل پر از دلمات ها میکشم، به یاد آن درد بیقراری میافتم.
هوش مصنوعی: من که در کنارم آرزوی نشستن آن کودک است، منزلت و حال آن کودک به خاطر اشکهایش به شدت تغییر کرده، زیرا در هر لحظه او در کنار من است.
هوش مصنوعی: مستهای بیخبر در میخانه مشغول شوخی و خندهاند، در حالی که باید به علم و دین توجه کنند. من هم از این کار خستهام و احساس میکنم که همه چیز زودگذر و فانی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای به دو چشم نرگسین آفت روزگار من
طرهٔ بیقرار تو برده ز من قرار من
گرچه خمار وصل تو گشت ملازم سرم
هم به شراب لعل تو، دفع شود خمار من
ای یمنی ستاره بر آرزوی مه رخت
[...]
باز نگار می کشد چون شتران مهار من
یارکشی است کار او بارکشی است کار من
پیش رو قطارها کرد مرا و می کشد
آن شتران مست را جمله در این قطار من
اشتر مست او منم خارپرست او منم
[...]
آفت زهد و توبه شد ترک شرابخوار من
یار گر اوست، کی شود توبه و زهد یار من؟
باده هجر خوردنم، رنج خمار در تنم
جز ز حلاوت لبش نشکند این خمار من
ای چو تویی نخاسته پهلوی من نشین دمی
[...]
گل ز خجالت آب شد پیش رخ نگار من
سرخ برآمد از حیا لاله ز شرم یار من
مست جمال خود کند عالم امر و خلق را
برقع اگر برافکند ساقی گلعذار من
مست شراب آرزو، کی رهد از خمار غم؟
[...]
ناوک غمزه می زند بر دل من نگار من
صد پی اگر جفا کند، صدق و صفاست کار من
خسرو بی نظیر من، حاکم من، امیر من
دلبر ناگزیر من، باغ من و بهار من
نور من و سرور من، حاضر من، حضور من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.