گرچه بلای خمار کرد فزون حزن من
مغبچه و می ولیک اذهب عن الحزن
هر شکن زلف او جای هزاران دلست
طرفه که آن بند زلف هست شکن بر شکن
شبنم خوی بر گلش بر شفق آمد نجوم
نی شفق و نی نجوم خون دل و اشک من
بر تن او پیرهن هست گران از حریر
نیست عجب گر ز رشک پاره کنم پیرهن
ز آتش آه دلم هست زبانه زبان
لب شده پر آبله بین اثرش در دهن
سینه من کوه غم میکنم از ناخنش
بار دلم بی ستون من به تهش کوهکن
خسرو و حافظ ترا فانی اگر هادی اند
پیروی جامی ات هست به وجه حسن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، با بیانی عاطفی، بیانگر غم و اندوه شاعر به خاطر معشوقش است. شاعر از تاثیرات منفی عشق و خمار آن صحبت میکند و میگوید که با وجود غم، زیباییها و دلرباییهای محبوب او را نمیتواند فراموش کند. او زلفهای معشوق را بسیار دلربا توصیف میکند و درد دلش به صورت آتش و اشک بروز میکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که عشق و زیباییهای معشوق او را به سمت سرزندگی و نشاط سوق میدهد، حتی اگر دردی هم به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: هرچند که غم و اندوه ناشی از شراب و عشق مرا سخت میکند، اما در نهایت، نوشیدن آن، غمهایم را از بین میبرد.
هوش مصنوعی: هر تلاطم و پیچ و خم زلف او میتواند سرآغاز عاشقانههای زیادی باشد. جالبتر این است که این گره زلف خودش هم مانند شکافها و تردیدهای دلها عمل میکند.
هوش مصنوعی: شبنم به مانند زیبایی او بر روی گل نشسته و طراوتی خاص به آن داده است. نه شفق و نه ستارهها نمیتوانند غم و اندوه دل من را به تصویر بکشند؛ اندوهی که ناشی از اشکها و دردهای درونم است.
هوش مصنوعی: بر تن او پیراهنی گرانبها از حریر است و جالب نیست اگر به دلیل حسادت، آن پیراهن را پاره کنم.
هوش مصنوعی: دل من پر از درد و سوز است و این درد به زبانم آمده و لبهایم پر از زخم و نشانهها هستند که اثر آن را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: دلِ من پر از غم و اندوه است، و با هر اشارهای به دردهایم، این بار سنگین بر دوش من بیشتر میشود. من بدون هیچ حمایتی احساس تنهایی میکنم و در نهایت، این بار سنگین میتواند برایم ویرانکننده باشد.
هوش مصنوعی: اگر خسرو و حافظ هم فانی و زائل هستند، ولی اگر راهنمایی در کار باشد، پیروی از جامی در زیبایی و نیکویی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که صبوحی کند با دل خرم بود
با دو لب مشکبوی، با دو رخ حور عین
آمد عید شریف فرخ و فرخنده باد
فیه کلوا و اشربوا یا ایها الصائمون
پیش پریشان مکن از پی آشوب من
زلف گره بر گره جعد شکن بر شکن
ای ز رخت برده نور فر کلاه سپهر
وی ز لبت برده آب رنگ عقیق یمن
از لب تو شرم داشت مایهٔ مل در قدح
[...]
برسر کویت بسی کشته و مرده ولی
کشته نیابد قصاص مرده نیابد کفن
قالواخراسان اخرجت رشأ
لیس له فی جماله
فقلت لاتنکروامحاسنه
فمطلع الشمس من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.