مسلمانان دل آزرده دارم
تنی سیلاب محنت برده دارم
علاج دل مکن جز مرهم وصل
که از نیش فراق آزرده دارم
تنی بی سوز دل از جان خود سیر
بعینه چون چراغ مرده دارم
رفیقان را که از عشق آتشینند
ز آه سرد خویش افسرده دارم
گل امید خود چون گلشن دهر
ز عین تشنگی پژمرده دارم
چو فانی نقش غیر از صفحه دل
به تیغ بیدلی بسترده دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج خود سخن میگوید و احساس دلآزردگی و محنت را بیان میکند. او میگوید که هیچ علاحی جز وصال محبوب نمیتواند دلش را تسکین دهد و از نیش فراق رنج میبرد. او خود را همچون چراغی خاموش توصیف میکند و از بیحالتی و سوز دلش نام میبرد. همچنین از بیاحساسی دوستانی که در آتش عشق میسوزند، نیز سخن میگوید و گل امیدش را پژمرده توصیف میکند. در پایان، به این نکته اشاره میکند که همه چیز را در دلش به تیغ بیدلی سپرده است.
هوش مصنوعی: من مسلمانان را دلشکسته و ناراحت میبینم و خودم نیز در جسمی آزرده و پر از درد به سر میبرم.
هوش مصنوعی: تنها راه درمان دل، رسیدن به وصال محبوب است؛ زیرا از درد جدایی بسیار رنج میبرم.
هوش مصنوعی: من جسمی دارم که بدون احساس است و دل من از زندگی سیر شده، مانند چراغی که خاموش است و هیچ نور یا زندگیای ندارد.
هوش مصنوعی: دوستانی را که از عشق پرشور و گرما بهرهمند هستند، به خاطر حسرت و افسردگی خودم غمگین و ناراحت میکنم.
هوش مصنوعی: امیدم مانند گلی در دنیای پر از چالش و سختی، به خاطر تشنگی و کمبود نعمتها پژمرده و آسیبدیده است.
هوش مصنوعی: وقتی که از دنیای مادی و غیر خودم میگذرم، به وضوح میبینم که همه چیز در دل من نقش بسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ده و دو پرده در یک پرده دارم
از آن من پردهها گم کرده دارم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.