گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

به دو چشم یار اسیرم که همی زنند تیرم

به من غریب رحمی که به کافران اسیرم

چو بکوی و قد او شیفته ام اگر چه واعظ

دهدم ز روضه و حور فسانه کی پذیرم

اجلم رقیب و عمرم شده آن لب روان بخش

نه از آن بود گریزم نه ازین بود گریزم

من از آرزوی آن تیغ هلاک و او کشد غیر

بکشید جای آنست ز غیرت ار نمیرم

به من از تو جور ناید به کجا رسد وصالت

که ترا جناب عالی من زار بس حقیرم

چو به میهمانم آیی کشم آه و نیم جانی

که جزین متاع نبود ز قلیل و از کثیرم

پی یک نظر به کوی تو درآمدم چو فانی

نظری نهفته گه گه تو ز حال وامگیرم

 
 
 
شیخ بهایی

خبرم مپرس از من چو مقابل من آئی

که چو در رخ تو بینم، زخودم خبر نباشم

صائب تبریزی

به نظر ازان عزیزم به بها ازان گرانم

که به هیچ دل چو گوهر ننشسته است گردم

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
جیحون یزدی

بودم زسرو قدان صنمی سمین و سالم

ارمش بروی بنده حرمش بکوی خادم

نه دهد ره وسایل نه ستد زکس رسایل

رخکش چو رای عادل خطکش چو روی ظالم

همه گر پی مفاخر نرود زکبر وافر

[...]

غروی اصفهانی

من بینوا ز بی برگ و بری اگر بمیرم

سر پر ز شور از خاک در تو بر نگیرم

ز کمند عشق هرگز نبود مرا گریزی

چکنم ز حلقۀ خم بخم تو ناگزیرم

بغلامیّ درت مفتخرم مرانم از در

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه