منور است به روی تو دیده جانم
معطر است به بوی تو کنج احزانم
ازان زمان که ترا یار خویش دانستم
به یاریت که دگر خویشرا نمیدانم
صبا مساز پریشان شکنج طره یار
که از تخیل آن دل شود پریشانم
چسان برون روم از دیر ای مسلمانان
که حرف مغبچگان گشته نقد ایمانم
مبین به میکده ام مست و آستین افشان
که آتسین به کریمان عالم افشانم
جنون و بیخودی عشق عالمی دگرست
به عقل یافتن آن نباشد امکانم
کجاست گردش ساغر درون میخانه
که من به گردش این کارخانه حیرانم
حدیث توبه و تقوی ز من مجو ای شیخ
چگونه دعوی کاری کنم که نتوانم
مجو به خانقه زاهدانم ای فانی
که من به دیر فنا خاک پای رندانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلدادگی خود به معشوق سخن میگوید. او به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر روح و جانش اشاره دارد و بیان میکند که از زمانی که او را به عنوان یار خود شناخته، هیچ کس دیگری را نمیشناسد. شاعر از حالت پریشان و بیقراریاش در اثر یاد معشوق میگوید و به پرهیز از خودباختگی در دلایلی چون توبه و تقوا اشاره میکند. او حسرت میخورد که چگونه میتواند از عالم دین و زهد فرار کند و به شادی و محبت دنیوی دست یابد. نهایتاً، به بیخودی و جنون عشق اشاره کرده و خود را در جستجوی ساغر و میخانهای معرفی میکند که در آن به شادی و رندی بپردازد.
هوش مصنوعی: چشم جانم به زیبایی تو روشن است و دلم در کنج اندوهم، معطر به عطر توست.
هوش مصنوعی: از زمانی که تو را همدرد و همراه خود شناختم، دیگر هیچ کس را به اندازه تو مهم نمیدانم.
هوش مصنوعی: ای نسیم، موهای تابدار معشوق را به هم نزن، زیرا فکر کردن به آن باعث پریشانی دل من میشود.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از این معبد خارج شوم ای مسلمانان، در حالی که سخنان انسانهای فاسد، ایمانم را تحت تاثیر قرار داده است؟
هوش مصنوعی: من در میکده نشستهام و در حالتی سرمستی هستم که لباسهای خود را بر افکندهام. در این حال، میخواهم عشق و مهر خود را به کسانی که در این دنیا نیکوکار و بزرگوارند، ابراز کنم.
هوش مصنوعی: عشق و دیوانگی حالتی متفاوت و فراتر از عقل و اندیشه است و نمیتوان به کمک عقل و تفکر آن را درک کرد.
هوش مصنوعی: این جمله به دنبال یافتن شادی و هیجان در محیطی پر از نوشیدنی و جشن است. گوینده احساس حیرت و سردرگمی میکند و به دنبال نشانههایی از خوشگذرانی و سرزندگی در میخانه میگردد.
هوش مصنوعی: ای شیخ، از من درباره توبه و پرهیزگاری نپرس، چون چگونه میتوانم ادعایی در این مورد داشته باشم در حالی که خود قادر نیستم این کار را انجام دهم.
هوش مصنوعی: به دنبال خانقاه زاهدان نرو، ای انسان فانی، زیرا من در میخانه دنیای فنا فرش زیر پای رندان هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر آن جواهر کز روزگار بستانم
چرا دهم به خس و خار ار نه بستانم
به دست چپ بدهم آن گهر که در یک سال
بهای صد گهر از دست راست بستانم
چو تیر هر جا ناخوانده گر همی نروم
[...]
ز هر بدی که تو دانی هزار چندانم
مرا نداند از آن گونه کس که من دانم
به آشکار بدم در نهان ز بد بترم
خدای داند و من ز آشکار و پنهانم
تن من است چو سلطان معصیتفرمای
[...]
بعهدهای گذشته امین من آن بود
که شعر خوانم بر آنکه سیم بستانم
بقحطسالی افتادم از هنرمندان
که گر بیان کنم آنرا بشرح نتوانم
اگر بیابم آنرا که شعر دریابد
[...]
خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم
به خواب دوش که را دیدهام نمیدانم
ز خوشدلی و طرب در جهان نمیگنجم
ولی ز چشم جهان همچو روح پنهانم
درخت اگر نبدی پا به گل مرا جستی
[...]
یکی یهود و مسلمان نزاع میکردند
چنان که خنده گرفت از حدیث ایشانم
به طیره گفت مسلمان: گر این قبالهٔ من
درست نیست خدایا یهود میرانم
یهود گفت: به تورات میخورم سوگند!
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.