در میخانه کزو عقل پریشان آمد
حلقه اش حلقه جمعیت رندان آمد
نخرامد سوی باغ نظرم سرو قدش
که گلش خون دل و خار ز مژگان آمد
بنده پیر مغانم که گدایان درش
هر یک از وسعت دل قیصر و خاقان آمد
از می دور مناز وز خمارش مخروش
کار دوران چو بهر لحظه دگر سان آمد
باز در شهر چه غوغاست همانا که دگر
مست آن کافر بی باک به میدان آمد
رند و رسوا شو و آنگه سوی رندان بخرام
که به تقوی طرف میکده نتوان آمد
جانب اهل ریا صومعه را طوف مکن
زانکه هر کس که شد آنسوی پشیمان آمد
بدرای از خود و احرام حرم بند از آنک
نتوان جانب این بادیه آسان آمد
فانیا دیر فنا جای عجب دان که در او
کافر عشق شد آن کس که مسلمان آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تجربیات و احساسات انسانی در میخانه و جامعهای که مملو از رندان و افرادی است که به دنبال خوشی و عشق هستند، سخن میگوید. شاعر به زیبایی و دلفریبی سروی که نظرش را جلب کرده، اشاره میکند و به تناقضات زندگی، نظیر وجود حزن و شوق، میپردازد. او از پیرمردی یاد میکند که در میان گدایان و رندان است و برتری اجتماعی آنها را نشان میدهد. همچنین، او به خطرات ریا و تقوا در برابر حقیقت وجود اشاره میکند و سرانجام به دنیای فنا و عشق اشاره دارد که در آن کافری میتواند به مسلمان بدل شود. در مجموع، شعر دعوتی است به خودآگاهی و رهایی از قید و بندهای اجتماعی و دینی.
هوش مصنوعی: در میخانهای که عقل از شدت شگفتی به هم ریخته است، حلقهای از جمعیت رندان و خوشگذران به دور هم جمع شدهاند.
هوش مصنوعی: چشمم به باغ و قامت سرو مانند اوست، ولی وقتی به گلش نگاه میکنم، یاد درد دل و خمیدگی خارهایش از اشک چشم میافتم.
هوش مصنوعی: من بندهای هستم که به محفل پیر مغان وابستهام. در آنجا گدایانی حضور دارند که هر یک با دلهای وسیع خود به اندازهی قدرت قیصر و خاقان ارزشمند هستند.
هوش مصنوعی: از دوری می با دیگران مجادله نکن و از حال مستیاش ناله مکن، زیرا زندگی بهگونهای است که هر لحظه ممکن است به شکلی دیگر پیش بیاید.
هوش مصنوعی: در شهر دوباره شلوغی و هیاهوست، زیرا بار دیگر آن کافر بیپروا و شرابنوش به میدان آمده است.
هوش مصنوعی: نابرده رنج، گنج میسر نمیشود. اگر میخواهی به لذتها و شادیهای زندگی نزدیک شوی، گاهی باید از قید و بندهای سختی که روی خود گذاشتهای رها شوی و آزادانه به سمت لذتها بروی. در حقیقت، نمیتوان تنها با رعایت قوانین سختگیرانه به سراغ مسلک لذت و خوشی رفت.
هوش مصنوعی: به سوی افرادی که به ظاهر و ریاکاری پایبندند نرو، زیرا هر کس به آن سمت برود، در نهایت پشیمان خواهد شد.
هوش مصنوعی: از خود و دنیا دل بکن و لباس مناسبی برای حرم مقدس بپوش، زیرا که نمیتوان به آسانی از این بیابان عبور کرد.
هوش مصنوعی: عجب است که در دنیای فانی، کسی که در آغاز مسلمان بوده، به عشق تبدیل شده و از راه کفر خارج شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساقیا خیز که گل باز به بستان آمد
بلبل مست دگر باره به دستان آمد
می بگردان که برین تشت نگون سار فلک
دم به دم چون قدح دور تو گردان آمد
در چنین دور به بستان رو با خانه میا
[...]
یار پیمان شکنم با سر پیمان آمد
دل پر درد مرا نوبت درمان آمد
این چه ماهیست که کاشانهٔ ما روشن کرد
وین چه شمعیست که بازم به شبستان آمد
بخت باز آمد و طالع در دولت بگشاد
[...]
دلبرا چشم خوشت آفت مستان آمد
نشنة لعل تو سر چشمه حیوان آمد
پرتوی ز آینه روی جهان آرایت
مطلع حسن و لطافت مه تابان آمد
شمه ای از سر گیسوی عبیر افشانت
[...]
از سفر با رخ افروخته جانان آمد
رفت چون ماه و چو خورشید درخشان آمد
باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد
رنگ بر روی گل و فاخته را جان آمد
راست گویم که ورا سرو خطا گفتم کج
نخل عمری است که در صورت انسان آمد
هر که از اصل خود آگاه بود دم نزند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.