گلی که شرح غمم پیش او صبا بکند
خوشست یک بیکش گر چو من ادا بکند
ز غمزه تو نیاید طریق دلجویی
جز اینکه قصد دل زار مبتلا بکند
به تندخویی آن مست بین که زاید تیغ
گه خرام اسیری گرش دعا بکند
بکشته غم هجر تو جز وصال چه سود؟
هزار بار مسیحا گرش دوا بکند
ز شیخ شهر طریق فنا نیافت دلم
مگر به پیر خرابات التجا بکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار بیانگر غم و اندوه عاشق شاعر است که برای توصیه به عشق و دلتنگی خود به صبا (نسیم) میگوید. او تصور میکند که اگر صبا غم او را درک کند، خوشحال میشود و برای دیگران نیز همین احساس را دارد. او از نداشتن طریق دلجویی از طرف معشوق میگوید و مینویسد که تنها راه حل این غم، وصل معشوق است. همچنین به تضاد بین تندخویی معشوق و دل زار خود اشاره میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که برای رسیدن به آرامش باید به پیر خرابات (شخصی که در عالم معنوی، دلسوزی میکند) پناه ببرد.
هوش مصنوعی: گلی که با نسیم به درد و غم من گوشزد اشت، بسیار زیباست، حتی اگر فقط یک بار هم مانند من احساسش را نشان بدهد.
هوش مصنوعی: از ناز و Chic تو کسی نمیتواند دلی را آرام کند، جز اینکه با نیت آزار دادن دل دردمند، به وادی دلشکستگی بیفتد.
هوش مصنوعی: به تندخویی آن شخص مست بنگر که در هر قدمش ممکن است، تیغ بزند؛ حتی اگر کسی برایش دعا کند.
هوش مصنوعی: غم دوری تو را به هیچوجه نمیتوان با وصال درمان کرد. حتی اگر هزار بار هم مسیحا بیاید و دارویی بیاورد، فایدهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: دلم نتوانست راهی به سوی فنا پیدا کند مگر اینکه به دلسوزی و راهنمایی پیر و عارف خرابات پناه برد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْشبی دفعِ صد بلا بِکُنَد
عِتابِ یارِ پریچهره عاشقانه بکَش
که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکُند
ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند
[...]
چو ترک سرکش من پای در رکاب کند
کرشمه بر مه و جولان بر آفتاب کند
فراز خانه زین جا نکرده گرم هنوز
هزار خانه صبر و خرد خراب کند
چگونه لذت تیغش چشم که در دم قتل
[...]
سفیده دم که صبا بوی مشگ ناب کند
شمیم گل دل ریش مرا خراب کند
چگونه دل نکشد سوی گلستان امروز
که غنچه خمیه زند سنبلش طناب کند
بباغ فاخته کوکو زند همی یعنی
[...]
چو ترک من هوس مجلس شراب کند
هزار عاشق دل خسته را کباب کند
خراب چون نشوم از کرشمهای کسی
که در کرشمه اول جهان خراب کند؟
شدم ز حسرت او در نقاب خاک و هنوز
[...]
گرم ز لطف سیه روز خود خطاب کند
سیاه روزی من کار آفتاب کند
در آب و خاکم نسرشته اند بیمهری
ز رحم آتش من گریه بر کباب کند
رود بسوی کمر طره ات بسر هر دم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.