سیم خوش باشد که سازی با حریف ساده خرج
لیک غیر آنچه خواهد شد به نقل و باده خرج
قلب روی اندود من خرج سگان یار شد
وه چه سازد این دم این راز دل از کف داده خرج
ما و عریانی و سر بر خاک ماندن ای حریف
بهر می چون گشت وجه خرقه و سجاده خرج
شیخ سیم وقف را با می نداد اما خرید
کفش و دستار و عصا بودست مرد لاده خرج
یک قدم نه گرچه رندان مفلسند ای مغبچه
هستشان لیکن ز نقد دین و دل آماده خرج
نقد جان شد یک درم وابستگان سیم را
نیست یک جو گنج قارون گر کند آزاده خرج
جوهر جان خرج فانی شد چو مهمان گشت یار
آنچه دارد میکند درویش کار افتاده خرج
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.