کماندار چشم تو در ناتوانی
روان بخش لعل تو در بی نشانی
برد راه گردنگش دور گردون
دهد آب سرچشمهٔ زندگانی
بشکر بیان کردی از جان فروزی
بنرگس خبر دادی از دلستانی
که احیای روح است لعل بدخشی
که قانون سحر است جزع یمانی
ازینسان که شمشیر در روی گیتی
کشیده است چشمت بنا مهربانی
اگر نیستی آب حیوان لعلت
زمانه نبستی در زندگانی
خرد خیره ماند است در چشم شوخت
که در عین مخموری و ناتوانی
همه با فلک می کند هم نبردی
همه با قضا می کند همعنانی
روان خرمست از لب جان فزایت
که لعلت بعکس می ارغوانی
گهی روح را می کند دستگیری
گهی طبع را می دهد شادمانی
بیاقوت تاب دل مهر و ماهی
بخورشید آب رخ جسم و جانی
مگر جرعه ی بزم جام وزیری
مگر خاک درگاه صدر جهانی
سپهر سخا فخر ملک آفتابی
که دور سهپرش ندیده است ثانی
پناه هدی، شمس دین، کاب حکمش
ببرد آب روی فلک از روانی
وزیری که درگاهش اهل جهان را
جهان امانست و جان امانی
وزیری که چون بر پیمبر (ص) نبوت
بدوختم گشته است صاحبقرانی
زهی کار کلک تو گیتی فروزی
زهی شغل رأی تو خسرو نشانی
زهی سقف و بنیاد ایوان دین را
بیان و بنان تو معمار و بانی
ز احکام و انعام کلک جاری تو
شود در رگ کان زر زندگانی
نظر های انعام تست آفتابی
اثرهای احکام تست آسمانی
سپهر برین تا نکرد از تواضع
جناب رفیع ترا آستانی
بر ایوان قدر تو بر جرم کیوان
مکرر نشد منصب پاسبانی
ز خورشید رأیت رسیدست گیتی
در ایام پیری بروز جوانی
ز تأثیر عدل تو از گرگ امین تر
ندیدست سر خیل ملک شبانی
وزیری که با خنجر شاه، کلکش
ببرهان قاطع کند تو أمانی
چنان در امانست گیتی ز حفظت
که در حفظ یزدان تو اندر امانی
چنان قاصر است از مدیح تو طبعم
که اندیشه از ذوره ی لا مکانی
رسیدست در آرزوی ثنایت
مرا بر لب حفظ جان معانی
کشیدست در پا باقبال مدحت
بقای ابد دیبه خسروانی
زمان تا ز سیر کواکب زمین را
بهاری کند گاه و گاهی خزانی
ریاحین بزم ترا باد هر دم
بهاری نو از دولت و کامرانی
بد اندیش جاه ترا برگ چهره
ز باد اجل باد چون زعفرانی
سرشک حسودت پراکنده بر رخ
چو بر برگ بی جاده بهرمانی
شب و روز عمر ترا تا بمدت
شود چون قضا و قدر جاودانی
قدر کرده هر شام صبح منادی
قضا خوانده هر صبح سبع المثانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای چشمان معشوق و تأثیر آن بر زندگی و روح انسان میپردازد. شاعر از قدرت و سحر چشمان معشوق میگوید که زندگی را به جریان میاندازد و روح را احیا میکند. شاعر با بیانی زیبا به ویژگیهای مقام و روحانی بودن معشوق اشاره میکند و آنرا به عنوان منبعی از نور و حیات معرفی میکند. همچنین به نقش والای شخصیتی چون وزیر اشاره میکند که با تدبیر و عدالت خود، امنیت و آرامش را به جهان میآورد. این شعر از تأثیر مثبت و الهامبخش عشق و محبت بر زندگی انسانها و جامعه سخن میگوید و آن را به نوعی منبع حیات و نور میداند.
هوش مصنوعی: نگاه تو مانند کماندار است که در بیپناهی میتواند به قلب من تیر بزند و زیبایی لبهایت مثل سنگ قیمتی در دل این نا امیدی میدرخشد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف انسانی میپردازد که با وجود سختیها و چالشهای زندگی و تأثیرات زمان بر او، همچنان انرژی و زندگی خود را از منابع اصلی و سرچشمههای وجودی میگیرد. به عبارت دیگر، به رغم مشکلات و فراز و نشیبهای زندگی، او به دنبال منبعی است که به او حیات و نشاط ببخشد.
هوش مصنوعی: تو با کلام شیرین خود، از عشق و محبت سخن میگویی و مرا از حال و هوای دلتنگی و شوق آگاه میکنی.
هوش مصنوعی: روح تازهای که به زندگی برمیگردد، همان لعل بدخشی است که جادوگری به زیبایی آن را به تصویر کشیده و تنها میتواند به وسیله جزع یمانی (نوعی اندوه یا احساس عمیق) تحقق یابد.
هوش مصنوعی: چشمان تو به قدری مهربان هستند که حتی در برابر دنیای تند و تیز، نرمش و لطافت را به تصویر میکشند.
هوش مصنوعی: اگر تو در زندگی وجود نداشته باشی، وجود تو همچون آب حیات در زمانهام نیست و زندگیام بیفایده است.
هوش مصنوعی: عقل و فهم آدمی در برابر زیبایی و جذابیت کسی که در حال مستی و ناتوانی به نظر میرسد، حیرتزده و ناتوان است.
هوش مصنوعی: همهی موجودات در برابر آسمان و سرنوشتشان مبارزه میکنند و به نوعی در تلاشند تا با آنچه مقدر شده، مقابله کنند.
هوش مصنوعی: روح شادابی از لب زیبایت میجوشد، زیرا که رنگ لبت به زیبایی لعل و میخوشرنگ است.
هوش مصنوعی: گاهی روح انسان را یاری میکند و گاهی باعث شادی و نشاط در طبیعتش میشود.
هوش مصنوعی: درخشش عشق و زیبایی چنان است که همچون الماس، دل را روشن میکند و تلالو آن به مانند تابش خورشید، جان و جسم را زنده میکند.
هوش مصنوعی: شاید فقط یک جرعه از شراب مجلس وزیری مانده باشد، یا اینکه فقط خاک پای بزرگترین مقامات عالم به جا مانده است.
هوش مصنوعی: این بیت به شخصیتی اشاره دارد که از عظمت و سخاوت زیادی برخوردار است. او مانند خورشید در آسمان میدرخشد و هیچ چیز نمیتواند به مقام و جایگاه او نزدیک شود. در واقع، هیچ کس نتوانسته به اندازه او در سخاوت و بزرگمنشی خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: هدی پناهی است که شمس دین بر او چیره میشود و فرمان او به قدری تاثیرگذار است که آبهای آسمان به دلیل روانی او به حرکت درمیآیند.
هوش مصنوعی: وزیری که درباریان او مردم جهان را در امان میداند و به آنها امنیت و آرامش میبخشد.
هوش مصنوعی: وزیری که به دلیل اتصال و نزدیکیاش به پیامبر (ص) مقام و قدرتی بزرگ یافته است.
هوش مصنوعی: عجب است کار دست تو که جهان را زینت میبخشد! عجب است شغل و فکر تو که نشان بزرگی و عظمت است.
هوش مصنوعی: ایوان دین با سقف و بنایی زیبا ساخته شده است و تو با توانایی و دستسازیت این بنا را بنا نهادی.
هوش مصنوعی: از دستورات و نعمتهایت، قلم تو در رگهای طلا جریان پیدا میکند و زندگی را رقم میزند.
هوش مصنوعی: نگاههای لطف و رحمت تو همچون آفتابی است که آثار و نشانههای دستورات آسمانی را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که آسمان از تواضع و فروتنی خود دست برداشت، تو را در مقام بلند و رفیع خود قرار نداد.
هوش مصنوعی: در بالای جایی که تو هستی، مقام و جایگاه تو از جرم کیوان نیز بالاتر نیست و هیچگاه به مناصب حاکمیت و نگهبانی نرسیده است.
هوش مصنوعی: خورشید چهره خود را به زمین میتاباند و در روزهای پیری، نشانههای جوانی دوباره ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: از اثر عدالت تو، هیچکس مانند گرگ، که نگهبان گله است، اطمینان نداشته است.
هوش مصنوعی: وزیری که با خنجر شاه، در چالشها و مسائل سخت به راحتی میتواند کارش را پیش ببرد و از خطرات دور بماند، تو از او در امان خواهی بود.
هوش مصنوعی: جهان آنقدر از حفاظت تو در امان است که خود خداوند نیز تو را در امان نگه داشته است.
هوش مصنوعی: قلم و تفکر من آنقدر از وصف تو ناتوان است که حتی تصور کردن بزرگی و معنویت تو از دستم خارج است.
هوش مصنوعی: به لذت داشتن یاد تو، جانم را با معانی محافظت کردهام.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که نعمتها و بخششهای الهی، به مانند یک پارچهی گرانبها و با ارزش، بر زندگی انسان سایه افکنده است و این صورت زیبا و شکوهمند، نشاندهندهٔ سرنوشت و تقدیر روشن و جاودانهاست.
هوش مصنوعی: زمانی که اجرام آسمانی به دور زمین حرکت میکنند، میتواند فصل بهار و گاهی فصل پاییز را به وجود بیاورد.
هوش مصنوعی: هر لحظه در بزم تو، نسیم تازهای همواره میوزد که نویدبخش خوشبختی و شادکامی است.
هوش مصنوعی: بدبینانی که به مقام و اصل و نسب شما حسادت میورزند، آنگونهاند که وقتی زمان مرگ فرا برسد، چهرهشان به زردی زعفران در میآید.
هوش مصنوعی: چشمان حسود تو مانند قطرهای اشک بر چهرهام نشسته، مانند آبی که بر روی برگهای درختان بدون راهی برای فرار، پراکنده است.
هوش مصنوعی: زندگی تو در شب و روز به مانند سرنوشت و تقدیر ابدی خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر شب تا صبح، تقدیر و سرنوشت من را میسنجد و هر روز صبح، آیات سبع المثانی (سورۀ حمد) را قرائت میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی را چو من دوستگان می چه باید؟
که دل شاد دارد بهر دوستگانی
نه جز عیب چیزیست کان تو نداری
نه جز غیب چیزیست کان تو ندانی
ز دو چیز گیرند مر مملکت را
یکی پرنیانی یکی زعفرانی
یکی زر نام ملک بر نبشته
دگر آهن آب دادهٔ یمانی
که را بویهٔ وصلت ملک خیزد
[...]
از او بوی دزدیده کافور و عنبر
وز او گونه برده عقیق یمانی
بماند گل سرخ همواره تازه
اگر قطره ای زو به گل بر چکانی
عقیقی شرابی که در آبگینه
[...]
شه مشرق و شاه زابلستانی
خداوند اقران و صاحبقرانی
بدولت یمینی بملت امینی
مر این هر دو را اصل یمن و امانی
تو محمود نامی و محمود کاری
[...]
یکی گوهری چون گل بوستانی
نه زر وبه دیدار چون زرکانی
به کوه اندرون مانده دیرگاهی
به سنگ اندرون زاده باستانی
گهی لعل چون باده ارغوانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.