ای غایت اندیشهٔ دانش سخنت را
می بوسم و می دارم چون دیده گرامی
شاید که ببندد کمر از لطف سخنهات
آب سخن جان سخنگو به غلامی
تو خضری و لطف سخنت آب حیاتست
معلوم شد این حریف دلم را بتمامی
ختمست سخن بر تو و یارای سخن نیست
در دور تو کسرا که تو سلطان کلامی
نام تو امامی است بلی زیبدت این نام
بر لفظ و معانی چو امیری و امامی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستایش سخن و کلام محبوبش میپردازد و آن را مانند گنجی گرامی میداند. او به زیبایی و ارزش سخنان محبوبش اشاره میکند که مانند آب حیات است و روح او را سیراب میکند. شاعر به این نتیجه میرسد که سخن گفتن در حضور محبوبش کار هر کسی نیست و او را سلطان کلام مینامد. در نهایت، شاعر با افتخار به نام و مقام محبوبش اشاره میکند و برتری او را در معانی و الفاظ بر دیگران بیان میکند.
هوش مصنوعی: ای هدف و کمال اندیشه و دانش، کلام تو را با عشق و احترام میبوسم و آن را همچون چشمان عزیز و گرامیام حفظ میکنم.
هوش مصنوعی: شاید آنقدر مجذوب سخنان تو شود که به خود بگیرد و به خدمت بپذیرد. کلام تو جان تازهای به سخنور میبخشد و او را به بندگی تو درآورد.
هوش مصنوعی: تو مانند خضر هستی و نیکویی کلامت مانند آب حیات است. حالا مشخص شد که این دوست، تمام وجودم را تسخیر کرده است.
هوش مصنوعی: سخن به پایان میرسد وقتی پای تو در میان است و هیچکس توانایی گفتار در کنار تو را ندارد، زیرا تو حاکم زبان و کلام هستی.
هوش مصنوعی: نام تو، ای امام، واقعاً برازندهات است. این نام هم به معنای ظاهری و هم به معنای واقعیاش، شایسته مقام و شخصیت توست، مانند یک امیر و پیشوای واقعی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون تنگ نباشد دل مسکین حمامی
کهش یار هم آواز بگیرند به دامی
دیشب همه شب دست در آغوش سلامت
و امروز همه روز تمنای سلامی
آن بوی گل و سنبل و نالیدن بلبل
[...]
ای داده بر وی تو قمر داو تمامی
پیش تو کمر بسته اسیران به غلامی
از شرم بنا گوش تو در گوشه نشیند
گر ماه ببیند که تو در گوشهٔ بامی
هر لحظه بدان زلف چو دامم بفریبی
[...]
گر طالب آنی که بماند ز تو نامی
از خانه ناموس برون نه دو سه گامی
قربان شو و بشنو ز لب یار پیامی:
عیار چو منصور شود بر همه کامی
ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟
یا رب بفدای تو دو صد جان گرامی
هر شیوه که بینم همه حسنست و ملاحت
روی تو ز روم آمد و زلفین تو شامی
پیچ و گره زلف تو ناگاه عیان شد
[...]
چون تنک نباشد دل مسکین حمامی
کش یار هم آواز بگیرند بدامی
بی لبس نفیست که کند پیش قیامی
هر جا که روی پیش بزرگان بسلامی
فانوس بوالا چه کند خیمه پردود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.