گنجور

 
الهامی کرمانشاهی

سیاهکارتر از من کسی به دوران نیست

فزونتر از گنهم قطره های باران نیست

اگر به وهم نیاید فزونی گنهم

بدین خوشم که فزونتر ز لطف یزدان نیست

به هر چه می نگرم واله ی تو می بینم

که جلوه ی رخت از هیچ دیده پنهان نیست

درون خانه ی دل را ز نقش غیر بشوی

محل رحمت یزدان مقام شیطان نیست

از آن زمان که بدیدم بعشت عارض تو

مرا هوای گلستان و باغ و بستان نیست

عجب ز سختی دل آیدم که ز آتش عشق

بسوخت صد ره و از سوختن پشیمان نیست

همین نه ز آتش عشق تو سوخت الهامی

کجاست آنکه ازین شعله سینه بریان نیست

 
 
 
قطران تبریزی

اگرچه جانان کسرا عزیز چون جان نیست

مرا جهان و سرو جان بجای جانان نیست

نباشد انده جانان چو آمد انده جان

مراست انده جانان و انده جان نیست

شفا و راحت جان من آن دو مرجان بود

[...]

جهان ملک خاتون

مرا به درد فراق تو هیچ درمان نیست

به غیر آتش عشق رخ تو در جان نیست

تو جانی و ز برم دور می شوی چه کنم

ز جان مفارقت ای نور دیده آسان نیست

مرا نیاز به روز وصال بسیارست

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
کلیم

علاج عاشق دلگیر سیر بستان نیست

به چشم تنگدلان غنچه کم ز پیکان نیست

ز استخوان شهیدان اگر نخیزد دود

دلیل راهروان کس درین بیابان نیست

ز بهر تن زرهی نیست به ز نقش حصیر

[...]

صائب تبریزی

کرم در آب و گل چرخ تنگ میدان نیست

به روزنامه خورشید، مد احسان نیست

نوشته اند به خون جگر برات مرا

ز فکر نعمت الوان دلم پریشان نیست

صدف به کد یمین رزق خویش می گیرد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
اسیر شهرستانی

به دور چشم توام التجا به دوران نیست

نگاه گرم کم از خاتم سلیمان نیست

فریب خورده دام نگاه می داند

که زیر تیغ تغافل نشستن آسان نیست

ز گرد راه تو روشن کنم سواد نظر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه