امیر حیدری ایسالک مسالک حق
توئی مجرد و مفرد بسان روح الامین
چو عقل کل شده دانند حقیقتها
توئیکه علم یقین تو هست عین یقین
کنند صومعه داران عالم علوی
برین روش که تو داری بصد زبان تحسین
سپهر گرم رو شوق را چو تو قطبی
نشان نداد کس از ساکنان روی زمین
مرا چو زاغ کمان چند روز دور از تو
عقاب حادثه دهر داشت گوشه نشین
بخدمت ار نرسیدم تو از بزرگی خویش
مگیر خرده برین بنده ضعیف حزین
که در فضایل ذات تو کم نخواهد شد
ببعد و قرب مکان اعتقاد ابن یمین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از امیر حیدری به عنوان موجودی مجرد و بینظیر یاد میکند که مشابه روحالامین است. او به دانایی و حقیقت عمیق امیر اشاره دارد و بیان میکند که علما در عوالم بالا او را به زبانهای مختلف تحسین میکنند. سپس شاعر با تمثیلی درباره ساکنان زمین و مقام امیر، به دوری خود از او به مانند زاغی اشاره میکند که از عقابی دور است. در ادامه، او از بزرگی امیر عذرخواهی میکند و میگوید که اگر نتوانسته به او خدمت کند، نباید از او خرده بگیرد، زیرا فضایل او هرگز کمتر نخواهد شد. این شعر به نوعی بیانگر عشق و ارادت شاعر به امیر حیدری و جایگاه والای او در عالم معنوی است.
هوش مصنوعی: تو ای امیر حیدری، در راههای حقیقت و معنویت برتری، همچون روح پاک و فرشتهای تنها و بیهمتا هستی.
هوش مصنوعی: وقتی که همه چیز را با عقل کامل بدانند، حقیقت تنها تویی هستی که علم و دانشت، عین یقین است.
هوش مصنوعی: صومعهنشینان دینی به شیوهای در جهان برتر از تو ستایش میکنند که تو با زبانهای فراوانی مدح و تمجید میکنی.
هوش مصنوعی: آسمان گرم و دلانگیز، همچون تو، نشاندهنده شوق و عشق است و هیچکس از مردم زمین نتوانسته است چنین نشانهای را به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: من همچون زاغی، چند روز دور از تو زندگی کردم و روزگار با بلاها و حوادثش، مرا به کنج عزلت کشانده است.
هوش مصنوعی: اگر نتوانستم به تو خدمت کنم، لطفاً به بزرگی خودت خرده نگیرید به خاطر این بنده ضعیف و ناتوان.
هوش مصنوعی: فضایل و ویژگیهای تو هیچگاه تحت تأثیر فاصله یا نزدیکی مکانی قرار نخواهد گرفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترنج بیدار اندر شده به خواب گران
گل غنوده برانگیخته سر از بالین
هرآن که خاتم مدح تو کرد در انگشت
سر از دریچه زرین برون کند چو نگین
بخار دریا بر اورمزد و فروردین
همی فرو گسلد رشته های درّ ثمین
ز آب پاک دهان پر ستاره دارد ابر
ز باد پاک شکم پر ستاره دارد طین
بمشکرنگ لباس اندرون شدست هوا
[...]
همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین
همی ستاند سنبل ولایت نسرین
بنفشه و گل ونسرین و سنبل اندر باغ
به صلح باید بودن چو دوستان، نه بکین
میان ایشان جنگی بزرگ خواهد خاست
[...]
بشکل غالیه دانیست لاله ، یاقوتین
نشان غالیه اندر میان غالیه دان
بتی بمهر چو لیلی بچهر چون شیرین
بوصل او دل من شاد و عیش من شیرین
مثل زنند بشیرین لبش و لیکن هست
حدیث کردن شیرین او به از شیرین
اگر بچین بنگارند نقش چهره او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.