گنجور

 
ابن یمین

برو ایدوست مپندار که اندر همه عمر

از خط و شعر ترا هیچ گره بگشاید

شعر و خط نیست متاعی که بهائی آرد

با تو گویم که چرا تا عجبت ننماید

مصطفی از همه کس بود بدان قادرتر

کین و آنرا به بنان و به بیان آراید

لیک آن هر دو پسندیده رایش چو نبود

ننگش آمد که بدان دست و دهن آلاید

گر تو از امت اوئی چه روی راه خلاف

بر مگرد از رهش ار ملک دو کونت باید

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سوزنی سمرقندی

عمر عاشق از املاک اجل فخرالدین

پنبه دزدید و ندانست که آن بگزاید

خورد سوگند و از آن شومی سوگند دروغ

پنبه شد رشته و از . . . ونش برون می‌آید

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
انوری

مفتی شرع کرم عاقلهٔ ملت جود

آنکه از مادر احرار چنو کم زاید

فتوی بنده چو از روی کرم برخواند

حکم فتوی بکند مشکل آن بگشاید

خواجه‌ای بندهٔ خود را نه به تکلیف سؤال

[...]

سعدی

روز گم گشتن فرزند مقادیر قضا

چاه دروازهٔ کنعان به پدر ننماید

باش تا دست دهد دولت ایام وصال

بوی پیراهنش از مصر به کنعان آید

ابن یمین

ماهروی من اگر پرده ز رخ بگشاید

فلک از عکس ویم ماه دگر بنماید

گر ببیند رخ چون آتش رخشنده در آب

دل خود را چو دل خلق جهان برباید

چون رقم بر بقم از نیل صبوحیش زنند

[...]

سلمان ساوجی

ای وزیری که دلت همت اگر در بندد

گره عقد ز ابروی فلک بگشاید

قدم همت تو تارک کیوان سپرد

چنبر طاعت تو گردن گردون ساید

در زمان قلمت زهره ندارد بهرام

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سلمان ساوجی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه