گنجور

 
ابن یمین

آن شهنشاهی که از تأثیر جود عام او

هر چه باشد آرزوی دل بچنگ آید مرا

کسوت امید را در دستگاه او زدم

بر خم نیل فلک تا خود چه رنگ آید مرا

دی یکی میگفت تو زیعیت هست اندر حساب

گفتمش در سر ازین کبر پلنگ آید مرا

تا مرا هست آگهی از همت عالی شاه

از زر توزیع اگر گنجی است ننگ آید مرا

 
 
 
بلند اقبال

وه که از این زندگانی دل به تنگ آید مرا

شیشه عمر از خدا خواهم به سنگ آید مرا

دارم از بس دل غمین هستم ز بس اندوهگین

این فراخی جهان در چشم تنگ آید مرا

برندارم دست از او تا زونگیرم کام دل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه