گنجور

 
ابن یمین

هر کو درین زمانه طلبکار منصبی است

هیچ از نصاب عقل مر او را نصیب نیست

گیتی بجز فریب ندارد طریقه ئی

از وی خلاف وعده نمودن غریب نیست

سرور کند بلطف وز پا افکند بعنف

اینست عادتش زوی اینها عجیب نیست

گردون نسب نپرسد و هست از حسب ملول

پیروز روز آنکه حسیب و نسیب نیست

ابن یمین گرت به عمل میل خاطرست

اول بدانکه آخر آن جز مهیب نیست

حال نجیب و آن عمل عزل او نگر

یک واعظت چو حال تباه نجیب نیست

چون عزل مرد هست بجای طلاق زن

خرم کسیکه قاضی و شیخ و خطیب نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سعدی

دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست

گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

دانند عاقلان که مجانین عشق را

پروای قول ناصح و پند ادیب نیست

هر کو شراب عشق نخورده‌ست و دُردِ دَرد

[...]

امیرخسرو دهلوی

بیرون میا ز پرده که ما را شکیب نیست

اینک بلند گفتمت، از کس حجیب نیست

تا پای در رکاب لطافت نهاده ای

اشکم کدام روز که پا در رکیب نیست

پیش رخت که بر ورق لاله خط کشید

[...]

ابن یمین

در عشق هیچ درد چو درد حبیب نیست

درمان درد عشق بدست طبیب نیست

ای زلف پر ز چین تو شام دل غریب

دانی که هیچ شام چو شام غریب نیست

دریاب کز فراق تو یک لحظه نگذرد

[...]

جهان ملک خاتون

بر درد عشق دوست مرا گر طبیب نیست

هیچم دوای درد چو وصل حبیب نیست

بستان و گلستان و گل اندر جهان بسیست

بر روی چون گل تو چو من عندلیب نیست

لیکن ز گلستان گل وصلت ای صنم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

در هر دلی که مهر جمال حبیب نیست

گر جان عالم است که با ما قریب نیست

گوئی رقیب بر سر کویش مجاور است

لطف حبیب هست غمی از رقیب نیست

دُردی درد نوشم و با درد دل خوشم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه