گنجور

 
ابن یمین

هنگام نو بهار و لب جویبار و کشت

دریاب ساقیا که تو حوری و این بهشت

بر بند همچو نی کمر اندر هوای عشق

از خاک جم بزن بسر خم کلاه خشت

گر جام زر کشم ز کف یار سیمتن

عیبم مکن که از ازل اینست سرنوشت

جام ار ز دست دوست بود زهر و می یکیست

آنجا که وصل اوست چه محراب و چه کنشت

جانها فدای دوست که رضوان بباغ خلد

طوبی براستی چو سهی سرو او نکشت

در کین مشو زمهر من ایمه که کردگار

از مهر مه رخان گل ابن یمین سرشت

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منوچهری

از لاله و بنفشه همه کوهسار و دشت

سرخ و سپید گشت چو دیبای پایرشت

برچد بنفشه دامن و از خاک برنوشت

چون باد نوبهار برو دوش برگذشت

انوری

شکلی نهاده‌اند حکیمان روزگار

اعداد آن به رمز بخواهم همی نوشت

جشن عرب به سال درو اختران چرخ

نقش مهین کعب ببین این نکو سرشت

میعاد وضع حمل و نماز و خدای عرش

[...]

حمیدالدین بلخی

چرخش چگونه خورد و سپهرش چگونه کشت؟

بختش بپای حادثه ها کشت یا بمشت؟

با او چگونه گشت جهان سود یا زیان

با او چگونه رفت فلک نرم یا درشت؟

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حمیدالدین بلخی
سعدی

هم رُقعه دوختن بِهْ و الزامِ کنجِ صبر

کز بهرِ جامه، رُقعه بَرِ خواجگان نبشت

حقّا که با عقوبتِ دوزخ برابر است

رفتن به پایمردیِ همسایه در بهشت

حکیم نزاری

بر دست چون بود می و صبح و کنار کشت

با دوستان همدم و یاران خوش جهشت

گر بشنوی وگرنه به احکام معنوی

اینک کنار کوثر و اینک در بهشت

با جاهلان معامله در بحث معرفت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه