صبا چو با سر زلف تو کرد همرازی
زبان گشاد نسیم خوشش بغمازی
ببوی زلف تو مرغ دل از قفس بپرید
هوای کوی تو بگزید و گشت پروازی
دل از تو سیر نگردد بجور کز تو کشد
گرش بعنف برانی ورش بلطف بنوازی
دل از تو سیر نگردد بجور کز تو کشد
گرش بعنف برانی ورش بلطف بنوازی
دلم شکار تو گشت و هنوز در پی او
کمان و تیر ز ابرو و غمزه میسازی
بدینصفت که دل از دست عاشقان بردی
ترا رسد که کنی بر بتان سرافرازی
ز سر برون نکنم شور لعل شیرینت
گرم بر آتش سوزان چو شمع بگدازی
ز خط حکم تو تا حشر بر ندارم سر
گرم چو خامه بآب سیه در اندازی
چه با ک ابن یمین را از آنکه سر برود
چو نیست در سرش الا هوای سربازی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر الیگوسیس مکان، بیانگر عشق و دلبستگی عمیق به کسی خاص است. شاعر از زیباییهای معشوق، مانند زلف و ابرو، سخن میگوید و احساسات خود را در ارتباط با او ابراز میکند. او احساس میکند که دلش به طرز غیرقابل کنترلی به دست معشوق افتاده و هیچ گاه از آن سیر نخواهد شد. شاعر همچنین اشاره به آتش عشق و رنجی که از این عشق میکشد دارد و میگوید که حتی اگر معشوق او را از خود براند، باز هم دلش برای او خواهد تپید. در کل، شعر نمایانگر شور و شوق عاشقی و زیباییهای معشوق است.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی وقتی با موهای تو آغوش گرفت، زبان به سخن گشود و خوشیاش را به غمگساری نشان داد.
هوش مصنوعی: با استشمام بوی زلف تو، دل همچون پرندهای از بند رهایی مییابد و به سوی خیابان تو پر میکشد و به پرواز در میآید.
هوش مصنوعی: دل هیچگاه از تو سیر نمیشود، حتی اگر با سختی و بیمحلی از تو دورش کنی؛ و اگر با محبت و نرمی با او رفتار کنی، همچنان به تو نزدیک خواهد ماند.
هوش مصنوعی: دل هرگز از تو سیر نمیشود، حتی اگر با بدی او را دور کنی یا با مهربانی به او نزدیک شوی.
هوش مصنوعی: دل من به دنبال تو افتاده است و هنوز هم برای به دست آوردن تو با کمان و تیرهایی که از ابرو و نگاه معصومانهات شکل گرفته، در تلاش هستم.
هوش مصنوعی: به طوری که دل عاشقان را به دست آوردی، میتوانی به بتی که محبوبی است، افتخار کنی.
هوش مصنوعی: من هرگز از سر نمیکشم این حس شوق و عشق به تو را، حتی اگر برایم مانند شمعی باشد که در آتش ذوب میشود و میسوزد.
هوش مصنوعی: از دست نوشتههای تو تا روز قیامت دست نخواهم کشید و همیشه مثل قلمی که در آب سیاه غوطهور است، در عشق تو غوطهور خواهم ماند.
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که وقتی کسی تنها به عشق و آرزوی سربازی فکر میکند و هیچ چیز دیگری در سرش نیست، نباید نگران از دست دادن جانش باشد. برای او، آن آرزو و اشتیاق را میتوان به نوعی زندگیاش دانست و از دست رفتن جان در این راه، چندان مهم نیست. در واقع، این وضعیت به او اجازه میدهد تا این خطر را بپذیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زهی ! جمال تو بر ماه کرده طنازی
سزاست بر سر خوبان تو را سرافرازی
به چشم طنز کنی گر کنی به ماه نظر
بدان جمال تو را هست جای طنازی
به دست قهر ز لشکر گه جمال همی
[...]
چو تیر غمزه بناز و کرشمه اندازی
نشانه از دل مسکین من کن ای غازی
نخست با تو بالبازی اندر آمده ام
چو دل نماند تن در دهم بجانبازی
مرا چو جان بباری شد است قربانت
[...]
سریر سلطنت اکنون کند سرافرازی
که سایه بر سرش افکند خسرو غازی
فلک کلاه غرور این زمان ز سر بنهد
که هست افسر شه بر سر سرافرازی
خطاب خسرو انجم کنون بگردانند
[...]
چو برقع از رخ زیبای خود براندازی
بگو نظارگیان را صلای جانبازی
ز روی خوب نقاب آنگهی براندازی
که جان جمله جهان ز انتظار بگدازی
نقاب روی تو، جانا، منم که چون گویم:
[...]
اگر کلاله مشکین ز رخ براندازی
کنند در قدمت عاشقان سراندازی
اگر به رقص درآیی تو سرو سیم اندام
نظاره کن که چه مستی کنند و جانبازی
تو با چنین قد و بالا و صورت زیبا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.