مرا هوای تو هرگز زسر به در نرود
خیال چشم سیاه تو از نظر نرود
سرم به پای مزن گر بر آستانهٔ تست
که گر سرم برود عشق تو ز سرنرود
به باغ اگر دگران میل و جانبی دارند
مرا زکوی تو دل جانب دگر نرود
سزد که با خط مشکین و قدوخدّ ولبت
حدیث سنبل و سروگل و شکر نرود
مرا زدرد تو تا از جگر نشان باشد
نشان داغ تو از گوه ی جگر نرود
شرار سینه نماند اثر زهستی من
گر آب دیده ز دنباله بر اثر نرود
ز نالهٔ سحری لب مبند ابن حسام
که کار بی مدد نالهٔ سحر نرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از عشق و محبت عمیقی که به معشوق دارد، سخن میگوید. او به شدت به یاد محبوبش است و هیچ چیز نمیتواند او را از این یاد بردارد. عشق او آنقدر عمیق است که حتی اگر جانش هم برود، این عشق از دلش خارج نمیشود. شاعر بیان میکند که اگر دیگران به جاهای دیگر میروند، او هرگز از کوی محبوبش دور نمیشود. همچنین، او احساسات خود را درباره زیباییهای محبوبش بیان میکند و میگوید که درد و سوزش عشق هنوز در دلش باقی است. در پایان، از دیگران میخواهد که در دلش آرامش کنند و نگذارند احساساتش خاموش شود.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم از یاد تو و چشمان سیاهت دل بکنم و همیشه در ذهنم حضور داری.
هوش مصنوعی: برای عشق تو هیچگاه خودم را به خطر نمیاندازم، زیرا اگرچه ممکن است جانم را از دست بدهم، اما عشق تو همواره در قلبم باقی میماند.
هوش مصنوعی: اگر دیگران بخواهند به باغ و جایی دیگر بروند، من با دل و جانم فقط در کوی تو هستم و هیچ جا نمیروم.
هوش مصنوعی: با کمال میل، این بیت به این معناست که شایسته است که با زیباییهای خاصی مثل خط زیبا، قامت دلنشین، و لبهایی دلربا، از زیباییهای طبیعت همچون سنبل، سرو، و شکر نیز یاد کنیم. به عبارتی، زیباییهای انسانی و طبیعی باید در کنار هم مورد توجه قرار گیرند.
هوش مصنوعی: به خاطر درد تو، جگرم سوخته و نشانهاش باقی مانده است. نشان این درد عمیق هرگز از دل من نخواهد رفت.
هوش مصنوعی: آتش درونم دیگر نشانهای از زنده بودنم باقی نگذاشته است، حتی اگر اشکهایم نیز نتوانند ردپایی از این احساس در پی داشته باشند.
هوش مصنوعی: از نالهٔ سحرگاهی به هیچوجه سخن مگو، چون بدون کمک و همراهی این ناله، هیچ کاری پیش نمیرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوشا دلی که مدام از پِی نظر نرود
به هر دَرَش که بخوانند بیخبر نرود
طمع در آن لبِ شیرین نکردَنَم اولی
ولی چگونه مگس از پِی شکر نرود
سوادِ دیدهٔ غمدیدهام به اشک مشوی
[...]
بیا که بی تو غم از خاطرم به در نرود
وداعم از دل و هجرانم از نظر نرود
در آن بساط که من خوان عشرت آرایم
مگس ز تلخی من جانب شکر نرود
ز شهر خویش مرا شهرت تو دور انداخت
[...]
به گریه نقطه خال تو از نظر نرود
که داغ لاله به خونابه جگر نرود
ز چاه خوبی یوسف نمی شودخس پوش
به بند حسن گلوسوز از شکر نرود
چه سود دولت دنیا خسیس طبعان را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.