جنون از بس شکست آبله در هر قدم دارد
بنای خانهٔ زنجیر ما چون موج نم دارد
به برقم میدهد خرمن خیال موج رفتاری
که اعجاز خرامش آب و آتش را به هم دارد
ز لعل خامشت رمز تبسم کیست بشکافد
خیالی دست بر چاک گریبان عدم دارد
فضولیهای امید اینقدر جان میکند ورنه
دلالفتپرست یاس از شادی چه غم دارد
به ترگ جاه زن تا درنگیرد ننگ افلاست
که رنجخودفروشی میکشد هرکس درم دارد
به لغزش چون ننالد خامهٔ حسرت صریر من
که زنجیر سیهبختی به تحریک قدم دارد
ز تدبیر محبت غافلم لیک اینقدر دانم
که دل تا آتشی در سینه دارد دیده نم دارد
نگه ننگاشت صنع آگهی در دیده اعیان
قلم در نرگسستان یک قلم سه و القلم دارد
مدار ای زشترو امید تحسین از صفا کیشان
که اسباب خوشآمد خانهٔ آیینهکم دارد
نوایعیشگو خون شو، دمی با درد سوداکن
نفس با این بضاعت هرچه دارد مغتنم دارد
اگر دشمن تواضعپیشه است ایمن مشو بیدل
به خونریزی بود بیباک شمشیری که خم دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف افکار و احساسات عمیق انسانی میپردازد. شاعر به چالشها و شکستهای زندگی اشاره میکند و از ناپایداری و دلتنگی ناشی از امیدهای توخالی سخن میگوید. او به دنبال یافتن معنا و آرامش در میان سختیهاست و به رابطه میان عشق و درد توجه دارد. شاعر همچنین روی رفتارهای اجتماعی و تظاهر به صفا و زیبایی که ممکن است پوچ باشند، انتقاد میکند. در نهایت، او به مسأله خودفروشی و پنهانکاری در روابط نیز اشاره میکند و تنش وجودی انسان را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: جنون، به اندازهای در هر قدم آسیب دیده و فرسوده شده است که مانند یک موج، همیشه رطوبت و اثرات آن را دارد و این وضعیت باعث شده که بنیاد و ساختار زندگی ما به زنجیر کشیده شود.
هوش مصنوعی: با وجود او، زندگیام پر از تصورات و خیالاتی است که زیباییهای غیرقابل وصف رفتار او، مانند ترکیب آب و آتش، آن را شکل میدهد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و رمز و راز عشق و جذابیت اشاره دارد. در آن، از زیبایی خاصی که در لبهای خاموش وجود دارد صحبت میشود و به دنبال کسی است که بتواند این زیبایی را شکوفا کند. همچنین، به ارتباطی که بین خیال و واقعیت وجود دارد اشاره کرده و به نوعی نماد عدم و نبود را در این مسیر به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: امیدهای بیجا و بیفایده اینقدر خود را به زحمت میاندازند، در حالی که دل عاشق و محبتی که درونش وجود دارد، هیچ غمی از یاس و ناامیدی ندارد.
هوش مصنوعی: با تلاش و سختکوشی، از افت و ذلت دوری کن، زیرا هر فردی که خود را به زحمت میاندازد، در واقع در حال تحمل رنج و سختی است.
هوش مصنوعی: اگر قلم حسرت به طور ناخواسته بر زمین بیفتد، صداي آن به گناه من اشاره خواهد کرد؛ زیرا زنجیر بدبختی، همواره مرا به حرکت وادار میکند.
هوش مصنوعی: هرچند در تدبیر و مدیریت عشق بیتوجهام، اما به این نکته آگاه هستم که وقتی دل، آتش عشق را در خود دارد، چشمانم تر و نمناک خواهند بود.
هوش مصنوعی: در این جمله به این موضوع اشاره شده که زیبایی و جلوههای هنری جهان در چشم بینندگان قابل مشاهده است. همچنین، اشاره شده که هنرمند یا آفرینشگر به طور خاص از طریق نگارش و قلم خود بر زیباییها تأثیر میگذارد. در نهایت به این نکته پرداخته میشود که این تأثیرات و زیباییها بسیار متعدد و گوناگون هستند، مانند گلهای نرگس در یک باغ که هر کدام زیبایی خاص خود را دارند.
هوش مصنوعی: ای زشتچهره، به تو امیدی برای تحسین و ستایش از افرادی که دلشان پاک است نیست؛ چراکه تو اصلاً شرایط لازم برای پذیرایی از زیباییهای منزلت را نداری.
هوش مصنوعی: لحظهای لذت را در آغوش بگیر و با درد خود کنار بیا، زیرا با این توانایی که داری، هر آنچه که داری ارزشمند است.
هوش مصنوعی: اگر دشمن با تو تواضع و ادب رفتار میکند، نباید خیال کنی که در امان هستی، زیرا او ممکن است در درون خود آمادهٔ آسیب زدن باشد؛ همانند جنگجویی که به ظاهر کمخطر به نظر میرسد اما در حقیقت در دلش برای حمله تدارک میبیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فراق دیدن جانان دل و جانم دژم دارد
دلم پر آب و چین دارد تنم پر تاب و خم دارد
کسی کو گم کند یاری که ده خوبی بهم دارد
سزد گر نالد از دردش ولیکن سود کم دارد
ایا شاهی که تیغ تو زمین را زیر دم دارد
[...]
اگر صد همچو من گردد هلاک او را چه غم دارد
که نی عاشق نمییابد که نی دلخسته کم دارد
مرا گوید چرا چشمت رقیب روی من باشد
بدان در پیش خورشیدش همیدارم که نم دارد
چو اسماعیل پیش او بنوشم زخم نیش او
[...]
بحالم التفات آن ماه رو بسیار کم دارد
دل از کم التفاتیهای او بسیار غم دارد
دمی از مهر بیند سوی من آن مه دمی از کین
بسان صبح تیغ التفات او دو دم دارد
چه خوش باغیست عالم پر گل و سوسن چه سود اما
[...]
ز مژگان تو لوح سینه ها از خون رقم دارد
رقم سرخ است با چندین سیاهی کاین قلم دارد
به از دل خلوتی خواهم که پنهان سازمت آنجا
که از مژگان تو چون سبحه دلها ره بهم دارد
زبار منت احسان اگر آگه شوی دانی
[...]
نمیگردد به خاطر هیچ کس را فکر برگشتن
چه خاک دلنشین است این که صحرای عدم دارد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.