به یادتگردش رنگم به هرجا بار میبندد
ز موج گل زمین تا آسمان زنار میبندد
چسان خاموش باشم بیتوکز درد تمنایت
تپش بر جوهر آیینه موسیقار میبندد
سجودی میبرم چون سایه کلک آفرینش را
که سرتاپای من یک جبههٔ هموار میبندد
گرفتم تاب آغوشت ندارم، گردش چشمی
تمنا نقش امیدی به این پرگار میبندد
بقدرگردش رنگ آسیای نوبت است اینجا
دو روزی خون ما هم گل به دست یار میبندد
به این تمکین شیرین هرکجا از ناز برخیزی
گره در نیشکر پیش قدت زنّار میبندد
ییام عافیت خواهی ز امید نفس بگسل
ندامت نغمهساز عبرتی کاین تار می بندد
به ناموس حیا باید عرق در جبهه دزدیدن
ز شبنم گلشن ما رخنه بر دیوار میبندد
نمیباشد حریف حسن تحقیق از حیا غافل
شکوه برق این وادی مژه ناچار میبندد
گر از رینی بیداد نازت شکوه پردازم
شکست دل پر طاووس بر منقار میبندد
بهاینشوقیکهمنچونگلبهپیراهن نمیگنجم
سر گرد سرت گردیدنم دستار میبندد
ز ننگ ابتذالم آب خواهد ساختن بیدل
تعلق نقش مضمونی که دل بسیار میبندد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و پیچیدهای میپردازد که شاعر در مواجهه با عشق و زیبایی تجربه میکند. شاعر از رنگها و جاذبههای طبیعی برای بیان اشتیاق و تمناهای درونی خود استفاده میکند. او از آرامش ناپایدار خود در غیاب معشوق سخن میگوید و نشان میدهد که چگونه عشقش به او نیرو و انگیزه میدهد.
در اشعار، تصاویری از سجیسازی، آغوش، و امید وجود دارد که نشاندهندهی رابطهای عمیق و زنده با معشوق است. شاعر با اشاره به زیباییهای طبیعی و نمادهایی چون گل و سایه، حسرت و آرزو را منتقل میکند. در نهایت، او به چالشهای مرتبط با حیا و اخلاق در عشق نیز اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه این مفاهیم درونی و بیرونی بر زندگیاش تأثیر میگذارند.
هوش مصنوعی: به یاد تو، هر کجا که میروم، رنگ و حالتم تغییر میکند. از زیبایی گلها در زمین تا آسمان، همه جا، نشانههایی از تو را با خود دارم.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم بدون تو ساکت باشم، وقتی که درد آرزوی تو نواهای قلبم را به صدا درمیآورد؟
هوش مصنوعی: من با تواضع و افتادگی به پیشگاه آفرینش میروم، چرا که تمام وجودم را در پوششی از آرامش و سکون قرار میدهد.
هوش مصنوعی: من در آغوش تو محو شدهام و نمیتوانم جدا شوم؛ اما نگاهی از تو با خود امید و آرزو به همراه دارد که به این دایرهی زندگی میچسبد.
هوش مصنوعی: به اندازه چرخش رنگ آسیای زندگی، هر کس نوبتی دارد. در اینجا، تنها دو روز، خون ما هم به دست معشوق گل تبدیل میشود و تزئیناتی برای او فراهم میآورد.
هوش مصنوعی: هر جا که با ناز و زیبایی برخیزی، گرههای نیشکر به گونهای به پای تو بند میشوند که نشان از زیبایی و محبوبیت تو دارند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آرامش و آسایش هستی، باید از امید وابسته به نفس جدا شوی. پشیمانی و سرزنش میتواند تو را به تلخی برساند، زیرا این احساسات مثل تارهایی هستند که آزادی تو را محدود میکنند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به اهمیت و ارزش های اخلاقی و اجتماعی اشاره میکند. او میگوید که حیا و عفت باید مانند یک حامی در برابر زشتی ها و تجاوزها عمل کند. شبنم گلشن، نماد زیبایی و پاکی است که باید از آن محافظت کرد و این زیبایی نمیتواند به راحتی تحت تاثیر آسیبها قرار گیرد. به عبارت دیگر، پیام این بیت این است که باید از ارزشها و زیباییهای زندگی و جامعه خود با قاطعیت دفاع کنیم.
هوش مصنوعی: زیبایی و شکوه حیا به قدری چشمنواز است که هیچکس نمیتواند با آن رقابت کند. در این وادی، زیبایی چشمان کسی که حیا دارد، به اندازهای است که دیگران ناچار میشوند چشمهایشان را ببندند.
هوش مصنوعی: اگر از زیباییها و ناز تو شکایت کنم، دل شکستهام همچون طاووس بر روی منقار خود مینشیند و غم را به دوش میکشد.
هوش مصنوعی: با این اشتیاقی که دارم، مثل گلی نمیتوانم در لباس خود جا شوم. احساساتم بهقدری زیاد است که دور خودم میچرخم و این شادی و شگفتی مثل گفتار در بند بر سرم میآید.
هوش مصنوعی: از شرم و ذلت نمیتوانم خود را در معرض آبروریزی قرار دهم. بیدل، وابستگی به تصاویری که دل را به خود جلب میکند، باعث میشود که احساسات عمیقی در من ایجاد شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چمنپیرا نه گل را دسته در گلزار میبندد
که گل در روزگار حسن او زنار میبندد
چو عشق بیتکلف دست بردار از خودآرایی
که بتوان زیج بستن عقل تا دستار میبندد
تو کز سر طریقت غافلی از شرع در مگذر
[...]
دلم هر گاه احرام طواف یار می بندد
فلک چون غنچه اش محمل بنوک خار می بندد
زپیچ و تاب آن زلف گرهگیرم بود روشن
که چشم جادوی او بندها بر مار می بندد
مرا افسرده دارد سردمهریهای او چندان
[...]
قضا تا نقش بنیاد من بیکار میبندد
حنا میآرد و در پنجهٔ معمار میبندد
ز چاک سینه بیروی تو هرجا میکشم آهی
سحر شور قیامت بر سرم دستار میبندد
مگر شرم خیالت نقش بر آبی تواند زد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.