سیل غمی که داد جهان خراب داد
خاکم به باد داد به رنگی که آب داد
راحت درین بساط جنونخیز مشکلست
مخمل اگر شوی نتوان تن به خواب داد
یارب چه مشربم که درین شعله انجمن
گردون میام به ساغر اشک کباب داد
اینست اگر شمار تب و تاب زندگی
امروز میتوان به قیامت حساب داد
بر موج آفتی که امید کنار نیست
تدبیر رخت اینقدرم اضطراب داد
سستی چه ممکن است رود از بنای عمر
نتوان به هپچ پیچ و خم این رشته تاب داد
وقت ترحم استکنون ای نسیم صبح
کان شوخ اختیار به دست نقاب داد
صد نوبهار خون شد و یک غنچه رنگ بست
تا بوسه رخش ناز ترا بر رکاب داد
یارب چه سحر کرد خط عنبرین یار
کزجوی شب به مزرع خورشید آب داد
تا می به لعل او رسد از خویش رفته است
شبنم نمیتوان به کف آفتاب داد
انجام کار باده کشان جز خمار نیست
خمیازههای جام میام این شراب داد
ببدل سوال چشم بتان را طرف مشو
یعنی که سرمه ناشده باید جواب داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، احساس عمیق غم و اضطراب شاعر را دربارهٔ زندگی و عشق بیان میکند. شاعر از خرابیهایی که غم به جهان آورده و پیامدهای آن بر روحش صحبت میکند. او به سختیهایی که در مسیر زندگی و عشق وجود دارند اشاره کرده و از ناکامیها و دردهایی که در این راه متحمل شده، سخن میگوید.
شاعر به جدایی و دوری از معشوق نیز اشاره کرده و از رنجی که این فاصله برایش به ارمغان آورده، صحبت میکند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که زندگی پر از پیچیدگیها و چالشهاست و احساساتش به شدت تحت تأثیر عشق و زیباییهای گذرا قرار دارد. در این مسیر، او از سؤال و تأمل در مورد عشق و زیباییها نیز غافل نمیشود.
هوش مصنوعی: طوفان غمانگیزی که جهان را ویران کرد، خاک من را به باد برد و به رنگی که آب به خودش گرفته بود، تغییر داد.
هوش مصنوعی: در این محیط پر از جنون و آشفتگی، آسایش یافتن دشوار است. حتی اگر در لوای نرمی و لطافت زندگی قرار بگیری، نمیتوانی به راحتی به خواب بروی.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، چه نوشیدنیای به من بده که در این آتش عشق، مانند گردونهای چرخیدهام و اشکهایم چون ساغر، مرا سوزاندهاند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم به حالت و هیجان زندگی امروز نگاه کنیم، میتوانیم برای آن در روز قیامت پاسخگو باشیم.
هوش مصنوعی: در میان طوفانی که انتظاری از آرامش آن نیست، تدارکات و فراهم کردن وسایل سفر همچنان به من استرس و نگرانی زیادی میدهد.
هوش مصنوعی: اگر در طول زندگی سستی کنی، نمیتوانی از پس پیچیدگیها و دشواریهای آن برآیی.
هوش مصنوعی: حال که وقت رحم و محبت است، ای نسیم صبح، برای آن خوشخلق که زیبایی را به دستMasked کرده، فرصت را غنیمت بشمار.
هوش مصنوعی: صد بار بهار آمده و رفته، اما تنها یک غنچه به گل نشسته است تا بوسه زیبای تو را بر زین اسب بنهند.
هوش مصنوعی: ای خدا، یار من چه جادو و سحری دارد که با خط زیباش در دل شب به باغ خورشید جان میبخشد و نعمت زندگی را به آن میدهد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که شراب از لب او به من برسد، من از خود بیخود شدهام. مثل این است که شبنم را نتوان به آفتاب داد.
هوش مصنوعی: کار کردن با شرابنوشان تنها حالتی از مستی را به ارمغان میآورد. خوابآلودگیهایی که از جام شراب به من دست داده، به علت این شراب است.
هوش مصنوعی: به دنبال نگاه خیره چشمهای معشوق نرو، زیرا که باید با دلی پاک و بیتزئین پاسخ دهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب را به نور روی چو مهتاب تاب داد
دل را به بند سنبل پرتاب تاب داد
آواره کرد از دلم آن صبر کو مرا
با تیر چشم او گه پرتاب تاب داد
مسکین دلم در آتش هجران بسوخت ولی
[...]
سلطان دین رضا چو تقی را لعاب داد
بر کونش اطلاع به یک فتح باب داد
در بر محمد ابن علی تقی گشود
سایل ز هرچه کرد سئوالش جواب داد
علمی که داده بود محمد به مرتضی
[...]
حسنی که یادش آینهٔ حیرت آب داد
زان رنگ جلوه کرد که داد نقاب داد
هرجا بهار جلوه او در نظر گذشت
شکیکه سر زد از مژه بویگلاب داد
یک -جلوه داشت عاشق ومعشوق پیش این
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.