جان هیچ و جسد هیچ و نفس هیچ و بقا هیچ
ای هستی تو ننگ عدم تا به کجا هیچ
دیدی عدم هستی و چیدی الم دهر
با این همه عبرت ندمید از تو حیا هیچ
مستقبل اوهام چه مقدار جنون داشت
رفتیم و نکردیم نگاهی به قفا هیچ
آیینهٔ امکان هوسآباد خیال ست
تمثال جنونگر نکند زنگ و صفا هیچ
زنهار حذر کن ز فسونکاری اقبال
جز بستن دستت نگشاید ز حنا هیچ
خلقیست نمودار درین عرصهٔ موهوم
مردی و زنی باخته چون خواجهسرا هیچ
بر زلهٔ این مایده هرچند تنیدیم
جز حرص نچیدیم چو کشکول گدا هیچ
تا چند کند چارهٔ عریانی ما را
گردون که ندارد به جز این کهنه ردا هیچ
منزل عدم و جاده نفس ما همه رهرو
رنج عبثی میکشد این قافله با هیچ
بیدل اگر این است سر و برگ کمالت
تحقیق معانی غلط و فکر رسا هیچ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی ابعاد وجود و عدم میپردازد و تأکید میکند که زندگی و هستی در برابر عدم ناپایدار و بیارزش هستند. به بیان شاعر، انسانها در این دنیای موهوم با بیهودگی و فریبندگی مواجه شدهاند و در نهایت، به چیزی جز حرص و آرزوهای بیمعنا نمیرسند. شعر به نوعی بیانگر ناامیدی از تلاش برای رسیدن به کمال و حقیقت است، و به ما یادآوری میکند که در این مسیر، جز یک عریانی و سرگردانی نصیبمان نخواهد شد. به عبارت دیگر، همه چیز در این دنیا به هیچ میانجامد و تلاشها و آرزوها در نهایت بیفایده است.
هوش مصنوعی: وجود من و جسم من و نفس من و ماندگاری من هیچ است. ای هستی! تو مایه شرم عدمی، تا کجا میخواهی به بیمحتوایی ادامه دهی؟
هوش مصنوعی: دیدی که نابودی وجود دارد و زمانه درد و رنج را به وجود میآورد، با اینکه همواره درس عبرت برای تو وجود دارد، اما هنوز هم از تو شرمی نمیآید.
هوش مصنوعی: آیندهی خیالات چقدر جنونآمیز بود، اما ما رفتیم و هیچ نگاهی به گذشته نکردیم.
هوش مصنوعی: آیینهای که نشاندهندهی امکانهاست، در دنیای پر از آرزوها و خیالها نمیتواند زنگار و کدری به خود بگیرد و همیشه درخشان و پاک باقی میماند.
هوش مصنوعی: هشدار بده که از فریب و ترفندهای اقبال دوری کنی؛ چون جز به دست خودت هیچ چیز نمیتواند تو را از بند رهایی بخشد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، چهرههایی وجود دارند که مانند مرد و زن در حال بازی هستند و در واقعیت تنها نقشهایی را ایفا میکنند، مشابهی به کارهای خواجهسراها.
هوش مصنوعی: هرچند که بر این سفرهی خوشمزه نشستهایم و از نعمتهای آن بهرهمند شدهایم، اما تنها حسرت و حرص داریم و چیزی واقعی به دست نیاوردهایم؛ مانند گدایی که تنها یک کاسه خالی در دست دارد.
هوش مصنوعی: چقدر دیگر باید منتظر بمانیم تا آسمان برای برطرف کردن عریانی ما چارهای بیاندیشد، در حالی که آن تنها چیزی که داریم همین لباس کهنه است؟
هوش مصنوعی: در زندگی، ما در حال سپری کردن مسیری هستیم که نه به جایی میرسد و نه هدفی دارد. این گروهی که در سفرند، تنها در حال تحمل زحمتهای بیفایدهای هستند.
هوش مصنوعی: اگر بیدل اینگونه است و ریشه و جوانب کمال تو را بررسی کرده، به این نتیجه میرسد که معانی نادرست و افکار ناپخته هیچ ارزشی ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای کعبه که گردت ننشیند به صفا هیچ
جایی که عطای تو بود کفر و خطا هیچ
نرخ نظر حسن قبول تو بلند است
ریزیم دل ار بر سر دل تا به سما هیچ
با قهر تو علت نه و با مهر بهانه
[...]
لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ
بیتابی ما حیرت ما شکوه ما هیچ
از حال خود آیا چه دهم درد سر تو
جز اینکه مکرر بنویسم دو سه جا هیچ
مضمون کتابت بود آشفته غبارم
[...]
عنقا سر و برگیم مپرس از فقرا هیچ
عالم همه افسانهٔ ما دارد و ما هیچ
زبر و بم وهم است چه گفتن چه شنیدن
توفان صداییم در این ساز و صدا هیچ
سرتاسر آفاق یک آغوش عدم داشت
[...]
ای در نظر ناز تو، سلطان و گدا هیچ
آیا خبرت هست ز حال دل ما هیچ؟
از منتم آزاد، به عشق تو که دارم
دردی که نیفتد سر و کارش به دوا هیچ
نه کفر پذیرد سر زلف تو نه اسلام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.