ای پر فشان چون بویگل بیرنگی از پیراهنت
عنقا شوم تاگرد من یابد سراغ دامنت
با صد حدوثکیف وکم از مزرع ناز قدم
یک ریشه برشوخی نزد تخم دو عالم خرمنت
تنزیه صد شبنم حیاپروردهٔ تشبیه تو
جان صد عرق آب بقاگلکردهٔ لطف تنت
تجدید ناز آشفتهٔ رنگ لباس آراییات
بیپردگی دیوانهٔ طرح نقاب افکندنت
در وادی شوق یقین صد طور موسی آفرین
خاکستر پروانهای محو چراغ ایمنت
در نوبهار لمیزل جوشیده از باغ ازل
نه آسمانگل در بغل یک برگ سبزگلشنت
دل را بهحیرتکرد خون بر عقل زد برق جنون
شور دوعالمکاف و نون یکلب بهحرف آوردنت
هرجا برونجوشیدهایخودرابهخود پوشیدهای
در نور شمعت مضمحل فانوسی پیرامنت
جوش محیطکبریا برقطره زد آیینهها
ما را به ما کرد آشنا هنگامهٔ ما و مَنَت
نی عشق دانم نیهوس شوق توام سرمایه بس
ایصبح یکعالم نفس اندیشهٔ دل مسکنت
حسن حقیقت روبروسعی فضول آیینهجو
بیدل چه پردازد بگو ای یافتن ناجستنت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و شکوه معشوقهاش میپردازد و او را به گل و عنقا تشبیه میکند. او از احساسات عمیق و شوق خود نسبت به معشوق سخن میگوید و با استفاده از تصاویری از طبیعت، لطافت و جذابیت او را توصیف میکند. شاعر به جنون ناشی از عشق و حیرت دل پرداخته و به زیباییهای بیپایان معشوق اشاره میکند. نهایتاً، او عشق را نیرویی قوی و سرمایهای ارزشمند میداند که تمام وجودش را در بر گرفته است. شعر به طور کلی حاکی از شیدایی و عشق عمیق و بیپایان شاعر به معشوق است.
هوش مصنوعی: ای پر گشوده، مانند بوی گل که در پیراهن توست، من نیز خواهم شد که به دنبالت پرواز کنم تا در پی تو دامن تو را بیابم.
هوش مصنوعی: با صد ویژگی و صفت مختلف، از باغ ناز قدم یک ریشهای بر شوخی و بازی بر سر تنگدستی و کمبودها قرار نده.
هوش مصنوعی: صد شبنم که به خاطر حیا و عفت تو به وجود آمدهاند، به خوبی توصیف میشوند. به همین ترتیب، جان من مانند صد قطره عرق است که از لطف و زیبایی تو سرشار شده است.
هوش مصنوعی: لباس زیبای تو بار دیگر ناز و زیباییات را نشان میدهد و این بیپروا بودن، دیوانوار طرح و نقاب تو را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، وجود حقیقی و روشنایی مانند موسی (پیشوای بزرگ) است. خاکستر پروانهای که برای چراغ ایمان شما سوخته و محو شده، نشانهای از فدای عشق و شور و شوق است.
هوش مصنوعی: در بهار همیشه، شور و شوقی از باغی که از آغاز زمان وجود دارد، جاری است. نه آسمان و نه گلها، بلکه فقط یک برگ سبز از گلستان تو را در آغوش دارند.
هوش مصنوعی: دل در حیرت و اندیشه است و خون بر عقل چیره شده، همچون برقی از جنون که شور دو عالم را به هم میزند. با یک لب، تو را به سخن آوردند.
هوش مصنوعی: هر کجا که خود را نشان دادهای، در واقع خودت را به طور کامل پنهان کردهای. در نور شمع تو، چراغی از لباس تو کمسو شده است.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که جوش و خروش و دیوانگی محیطی بزرگ و بینهایت، ما را به خودمان نزدیکتر کرده و آشنا ساخته است. این وضعیت، نشاندهندهی تلاطم و هیاهویی است که در آن ما با ماهیت واقعی خود مواجه شدهایم.
هوش مصنوعی: من نه عشق میشناسم و نه هوس، اما شوق تو کافی است. ای صبح، تمام عالم برایم شبیه نفس کشیدن است و اندیشه دل مستمند من.
هوش مصنوعی: زیبایی حقیقت مانند آینهای است که به دنبال نماهای بیهوده میگردد. ای درد دل، بگو که در جستجوی تو نیستم و نمیخواهم راهی برای یافتن تو داشته باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت
در خون جان عاشقان فکری بباید کردنت
گر جان ستانی ور دلم هر دو فدایت کرده ام
ور تو جهان برهم زنی ای دوست منّت بر منت
گفتم مگر جانی به تن لیکن ز جان شیرین تری
[...]
بر آستان بندگی تا رخ نهاد از مسکنت
دارد صفایی سلطنت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.