تا عرقناک از چمن آن شوخ بیپرواگذشت
موج خجلت سرو را چون قمری از بالاگذشت
وای بر حال کمند نالههای نارسا
کان تغافل پیشه از معراج استغناگذشت
ما به چندینکاروان حسرتکمین رهبریم
شمع در شبگیر دود دل عجب تنهاگذشت
محو دل شوتا توانی رستن از آفات دهر
موج بیوصلگهر نتواند از دریاگذشت
بستهایاحرام صد عقبا امل اما چه سود
فرصت نگذشتهات پیش ازگذشتنهاگذشت
بینشانی در نشان پر میزند هشیار باش
گر همه عنقا شوی نتوانی از دنیاگذشت
آبله مخموری واماندگیهایم نخواست
زین بیابان لغزشم آخر قدح پیماگذشت
گر برون آیم ز فکر دل اسیر دیدهام
عمر من چون می به بند ساغر و میناگذشت
بر غنا زد احتیاج خست ابنای دهر
تنگدستی در عزیزان ماند لیک از ماگذشت
عافیتها بسکه بود آن سوی پرواز امل
کرد استقبال امروزیکه از فرداگذشت
گرزدنیا بگذری تشویش عقبا حایل است
تا ز خود نگذشتهای میبایدت صد جاگذشت
بیدل از رنگ شکست شیشهای خندیده است
کز غبارش ناله نتواند به سعیپاگذشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با بیانی عمیق و کنایی به موضوعات عشق، کمبود و گذر زمان میپردازد. شاعر به وصف حالتی میپردازد که در آن، عشق و زیباییهای زندگی به سرعت میگذرد و انسانها به حسرتها و آرزوهای ناکام خود تن میدهند. او به احساس ناتوانی در تغییر سرنوشت و غفلت از فرصتها اشاره میکند. در نهایت، شاعر به ضرورت آگاهی و هشیاری در زندگی تأکید میکند و میگوید که پیشرفت در زندگی، نیازمند عبور از موانع و رنجهاست. در کل، شعر روحی اندوهگین و متفکرانه دارد که به تفکر در مورد زندگی و عواطف انسانی دعوت میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که آن دختر بیپروا از چمن عبور کرد، به قدری زیبا و بیتوجه بود که سروهای موجود در آنجا به خاطر شرم، سرشان را پایین نگه داشتند، مثل قمر که از بالا میگذرد.
هوش مصنوعی: چقدر گلهمندم از وضعیتی که نالههایم بیفایده و ناخوشایند شدهاند. کسانی که ادعای بینیازی میکنند، عملاً در غفلت به سر میبرند و از مقام محبوب دور افتادهاند.
هوش مصنوعی: ما در جستجوی آرزوهای بسیار، در میان کاروانهای حسرتانگیز هستیم. شمعی که در انتهای شب میدرخشد و دلی پر از ناراحتی، به تنهایی از کنار ما میگذرد.
هوش مصنوعی: اگر دل خود را به عشق و محبت تسلیم کنی، نمیتوانی از مشکلات و خطرات زندگی بگذری. مانند یک موج که بدون وصل شدن به دریا نمیتواند از آن عبور کند، انسان نیز نیاز دارد که به عشق و ارتباط عمیق دست یابد تا از مصائب دنیا فرار کند.
هوش مصنوعی: اگر در سفر به سوی مقاصد بلند عزم کردهای، اما چه فایدهای دارد که وقت را از دست دادهای و فرصتها را غنیمت نشمردهای که اکنون زمان از دست رفته است.
هوش مصنوعی: در جستجوی غیرقابل دسترسی و ناشناسی دائم باش، آگاه باش که حتی اگر به وضعیت مطلوبی برسی و به موفقیتهای بزرگی دست یابی، باز نمیتوانی از دنیای مادی و الزامات آن فرار کنی.
هوش مصنوعی: آبله و مشکلاتی که دارم از این بیابان و لغزشهایم نمیخواهد بگذرد و در آخر، پیمان من به خوبی گذشت.
هوش مصنوعی: اگر از افکار و خیالات خود بیرون بیایم، میبینم که عمر من مانند میای است که در بند ساغر و مینا میگذرد.
هوش مصنوعی: فقر و نیاز در زندگی مردم زمانه به وضوح احساس میشود، اما این شرایط سخت بر عزیزان ما تأثیری نگذاشته است و از مشکلات آنان عبور کردهایم.
هوش مصنوعی: در این دنیا، آرامشها و راحتیها به قدری وجود دارد که انسان باید آغوشی به روی انتظارات و امیدهایش بگشاید؛ چرا که زندگی امروز به سرعت از فردا عبور میکند و نباید فرصتها را از دست داد.
هوش مصنوعی: اگر از دنیا عبور کنی، نگرانی از عواقب آن مانند مانعی است که بر سر راه تو قرار دارد. تا زمانی که از خودت نگذشتهای، باید در بسیاری از موارد عبور کنی و گذشت داشته باشی.
هوش مصنوعی: بیدل به زیبایی و لطافت رنگی که از شیشهای خرد شده به وجود آمده اشاره کرده و میگوید که این زیبایی به قدری غمانگیز است که کسی نمیتواند به راحتی از میان غبار آن عبور کند. این بیان به نوعی از تلخی و دشواریهایی صحبت میکند که ممکن است انسان را درگیر کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرگران از چشم دلبر دوش چون بر ما گذشت
اشک خون کردم ز غم چون بر من از عمدا گذشت
من ز غم رفتم ولی ترسیدم از نظارهای
کاندرین ساعت برین ره حور یا حورا گذشت
گفت خورشید خرامان دیدم و ماه سما
[...]
بعد چندین انتظار آن مه به خاک ما گذشت
گرچه درد انتظار از حد گذشت اما گذشت
روز شب گردد ز تاریکی اگر بیند به خواب
آن چه بیخورشید روی او ز غم بر ما گذشت
از رهی آزاده سروی خاست کز رفتار او
[...]
بی تو دوشم در درازی از شب یلدا گذشت
آفتاب امروز چون برق از سرای ما گذشت
نیش خاری نیست کز خون شکاری سرخ نیست
آفتی بود این شکارافکن کزین صحرا گذشت
شوکت حسنش کسی را رخصت آهی نداد
[...]
در بهار نوجوانی هر که از صهبا گذشت
بی توقف می تواند از سر دنیا گذشت
مرکز پرگار حیرانی است چشم آهوان
تا کدامین لیلی خوش چشم ازین صحرا گذشت
گل ز خجلت شد گلاب و بلبل از غیرت کباب
[...]
نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذشت
ناقه مجنون نه روزی از همین صحرا گذشت؟
گر جفایی آید از ارباب دنیا بر دلت
بگذران، چون عاقبت میباید از دنیا گذشت
غنچه بر روح قدح خندید کامشب در چمن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.