ز آهم مجویید تأثیر را
پر از بال عنقاست این تیر را
مصوِّر به هر جا کشد نقش من
ز تمثال رنگیست تصویر را
درین دشت و در، دام صیاد نیست
رمیدن گرفتهست نخجیر را
بنای نفس بر هوا بستهاند
زتسکینگلی نیست تعمیر را
گهی دیر تازیم وگهکعبه جو
جنونهاست مجبور تقدیر را
به خواب عدم هستیی دیدهایم
ز هذیان مده رنج، تعبیر را
گرفتار وهم است آزادیات
صدا میکشد بار زنجیر را
به وهم اینقدر چند خوابیدنت
برآر از بغل پای در قیر را
زرویترش عرضپیری مبر
تبه میکند سرکه ین شیر را
خم قامتت این صلا میزند
که بر طاق نه ذوق شبگیر را
به هرجا مخاطب ادا فهم نیست
برین ساز بشکن بم وزیر را
به تهدید ازین همدمان امن خواه
تسلسل وبال است تقریر را
اگر مرجع زندگی خاک نیست
کلک زن خناقگلوگیر را
زمین تا فلک نغمهٔ بیدل ست
خمیدنکجا میبرد پیر را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تأمل در زندگی، آزادی و جستجوی حقیقت میپردازد. شاعر از تأثیرات عواطف و احساساتی چون آتش (آه) که در دل دارد، سخن میگوید و بر این باور است که این تیر (احساسات) از عواطف عمیق و عجیبی پر شده است. او به تصاویری که در ذهن و زندگیاش نقش بسته اشاره میکند و در عین حال از وضعیت زندگی در دشت و بیحالی صیاد سخن میگوید. همچنین، شاعر به سختیهای نفس و نیاز به تسکین اشاره میکند و نشان میدهد که آزادیاش تحت تأثیر وهم و خیال محصور شده است. او به دوگانگی زندگی و تقدیر، و همچنین به عدم و خواب، تأکید کرده و نشان میدهد که زندگی وقف وصال و زنجیرهایی است که انسان را در بند نگه میدارد. در نهایت، این شاعر به جستجوی حقیقت و زیبایی در زندگی، حتی در میانسالی، پرداخته و بر لزوم بیداری از خوابهای خیالین تأکید میکند.
هوش مصنوعی: از صدای آهم تأثیری جستجو نکنید، چرا که این تیر در دلش سرشار از پرواز و آزادی است.
هوش مصنوعی: هر جا که تصویر من به دست مصور کشیده شود، نقشی از صورت رنگیام خواهد بود.
هوش مصنوعی: در این دشت و جنگل، صدای صیاد شنیده نمیشود و شکار دیگر نمیتواند فرار کند.
هوش مصنوعی: نفس انسان بر اساس خواستهها و تمایلات خود شکل گرفته و نمیتواند به سادگی اصلاح شود، چرا که از مواد و خاکی نیست که بتوان آن را به راحتی بازسازی کرد.
هوش مصنوعی: گاهی به آرامی و با تأمل حرکت میکنیم و گاهی با شتاب و حرارت، در حالی که تقدیر ما را به جایی خاص میبرد.
هوش مصنوعی: در خواب بیخبری، چیزی از وجود را دیدهایم، پس از شنیدن بیاساس و بیمحتوا، خود را به زحمت نیاوریم و تعبیر کنیم.
هوش مصنوعی: گرفتار خیال و توهم شدهای، در حالی که صدای آزادی به تو دعوت میکند، اما زنجیری که بر دوشت است، تو را به عقب میکشاند.
هوش مصنوعی: به تصور این که تو خیلی خوابیدهای، از کنار پایم در قیر بلند شو.
هوش مصنوعی: از چهره تلخ و عبوس خود در سالخوردگی چیزی کم نکن، چون سرکه، شیر را خراب میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و دلانگیزی قامت معشوق اشاره دارد که هر بار که خم میشود، صدای دلنشینی به گوش میرسد، گویی که از لحظهای خاص و دلپذیر خبر میدهد. این خم شدن در واقع تأکید بر جذابیت و لطافت اوست که همواره در دل انسان تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: هرجا که مخاطب درک ندارند، بیفایده است که تلاش کنی و خود را برایشان به زحمت بیندازی.
هوش مصنوعی: بهتر است از دوستانی که به تهدید میپردازند دوری کنی؛ زیرا در ادامه چنین رابطهای، مشکلات و عواقب ناخوشایند به سراغت خواهد آمد.
هوش مصنوعی: اگر زندگیام فقط از خاک و زمین نشأت نمیگیرد، پس باید صدای کسی که راکد و خاموش است و صداهای بیمحتوا را سرکوب میکند، هم در نظر بگیرم.
هوش مصنوعی: زمین تا آسمان نغمهٔ دلشکن را به گوش میرساند، ولی کجا میتواند این صدا پیر و خسته را به حرکت وادارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز تیرش نه اندیشه آن پیر را
ز بیمش بلرزید دل شیر را
نشد چاره تدبیر، تقدیر را
عرب عور کرد از قضا عیر را
زن و مرد یک گله شبگیر را
پذیره شد از روستا پیر را
به یک سو بِنه رأی و تدبیر را
نشانی بر، آیات تطهیر را
بیا ساقی آنکهنه اکسیر را
که ذوق جوانی دهد پیر را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.