گنجور

 
بیدل دهلوی

خواب را‌در دیدهٔ حیران عاشق بار نیست

خانهٔ خورشید را با فرش مخمل‌کار نیست

عشق مختار است با تدبیر عقلش‌کار نیست

این‌کنم یا آن‌کنم شایستهٔ مختار نیست

شعلهٔ آواز ما در سرمه بالی می‌زند

شمع را از ضعف رنگ ناله در منقار نیست

حسن یکتایی وآغوش دویی، رهم است وهم

تا تو از آیینه می‌یابی اثر دیدار نیست

چارسوی دهر از شور زیانکاران پر است

آنکه با خود مایه‌ای دارد درتن بازار نیست

در حصول‌گنج دنیا از بلا ایمن مباش

نقش روی درهمش جز پیچ‌وتاب مار نیست

عبرت آیینه گیر، ای غافل از لاف کمال

عرض جوهر جزخراش چهرهٔ اظهار نیست

زین تعلقهاکه بر دوش تخیل بسته‌ایم

آنچه از سر می‌توان واکرد جز دستار نیست

آمد و رفت نفس دارد غبار حادثات

جز شکستن‌کاروان موج را در بار نیست

دل به ذوق وعدهٔ فرداست مغرور امل

عشق‌گوید چشم واکن فرصت این مقدار نیست

از هوا برپاست بیدل خانهٔ وهم حباب

درلباس هستی ما جزنفس یک‌تارنیست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

اندرین گیتی به فضل و رادی او را یار نیست

جز کریمی و عطا بخشیدن او را کار نیست

تیز بازاری همی بینم سخا را نزد او

اینت بازاری که در گیتی چنین بازار نیست

از پی نام بلند و از پی جاه عریض

[...]

ناصرخسرو

جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست

زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست

بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد

این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست

مرد دانا بدرشید و چرخ نادان بد کنش

[...]

خواجه عبدالله انصاری

روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست

کار عاشق جز تماشای و صال یار نیست

از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند

پای ننهم که در آنجا وعدهٔ دیدار نیست

قطران تبریزی

روز کوشیدن چو تیغت شیر جان او بار نیست

روز بخشیدن چو کفت ابر گوهر بار نیست

نابریده تیغ تو روز وغا پولاد نیست

نابسوده کف تو روز عطا دینار نیست

در خور گفتار هرکس مر ترا گفتار نیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

ذوالجلال‌ است آن‌ که در وصف جلالش بار نیست

هرچه خواهد آن‌ کند کاری برو دشوار نیست

ملک او را ابتدا و انتها و عزل نیست

ذات او را آفت و کیفیت و مقدار نیست

آن خداوندی‌ که هست او بی‌نیاز از بندگان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه