اضطراب نبض دل تمهید آهنگ فناست
شعلهدر هر پر فشاندناندکیاز خود جداست
شخص پیری نفی هستی میکند هشیار باش
صورت قد دوتا آیینهٔ ترکیب لاست
زینچمن بر دستگاهرنگ نتوان دوخت چشم
غنچه تا ناخن به خون دل نشوید بیحناست
هیچکس چون ما اسیر بیتمیزیها مباد
مشت خاکی درگره داریمکاین آب بقاست
خاکگشتیم و غبار ما هوایی درنیافت
آنکه بر خمیازه حسرت میکشد آغوش ماست
حاصل کونین پامال ندامت کردنیست
دانهٔ کشت امل را سودن دست آسیاست
رشحهٔ ابر نیازم غافل از عجزم مباش
سجدهٔمن ریشهدارد هرکجا مشتی گیاست
شوقدرکار استوضعاین و آن منظور نیست
با نگه هر برگ اینگلشن به رنگی آشناست
بند بندم فکرآن موی میان درهم شکست
ناتوانی هرکجا زور آورد زورآزماست
داغ میبالدکه دل خلوتگه جمعیت است
ناله مینالدکه اینجا جای آسایشکجاست
رهروان تمهید پروازیکه میآید اجل
دودها از خود برون تازیکه آتش در قفاست
بیدل از نیرنگ اسباب من و ما غافلی
اینگه صبح زندگی فهمیدهای روز جزاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تأمل در زندگی و روح انسان پرداخته و نگرانیها و اضطرابهای وجودی را به تصویر میکشد. شاعر به بیان بیپاداشی و شکنندگی حیات میپردازد و به این نکته اشاره میکند که انسانها در دنیا در حال گذراندن دوران فانی هستند. او از پیری، ناچیزی و حسرتهای درونی سخن میگوید و یادآور میشود که در حالی که زندگی پر از دشواریها و بیثمریهاست، انسانها باید واقعیت وجودی خود را بپذیرند و به جستجوی معنا بپردازند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که این دنیا محل آزمایش و تلاش برای یافتن حقیقت است و زندگی فرصتی برای آموختن و رشد است.
هوش مصنوعی: دل به شدت نگران و بیتاب است و این نگرانی نشانهای از نزدیک شدن به پایان زندگی است. شعلهها در هر حرکت خود نمایانگر اندکی جدایی از وجود ما هستند.
هوش مصنوعی: شخصی پیر به دنبال نادیده گرفتن وجود خویش است. مراقب باش، که ظاهر قدیمی تو دو آیینه را به یاد میآورد که در هم ترکیب شدهاند.
هوش مصنوعی: در این چمن نمیتوان رنگ را بر روی دستگاه دوخت، زیرا غنچه تا زمانی که ناخنهایش به خون دل آغشته نشود، بدون حنا خواهد بود.
هوش مصنوعی: هیچکس جز ما در گرفتار شدن به ناپاکیها نیست. در دل ما خاکی وجود دارد که به این آب حیات متصل است.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی تجربههای فراوانی را پشت سر گذاشتیم و با وجود این، هیچ چیزی نتوانسته است ما را از حسرت و آرزوهای ناتمام دور کند. ما همچنان در انتظار چیزی هستیم که گویی در آغوش ماست، اما هرگز به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: نتیجهی جهان، چیزی نیست جز ندامت و پشیمانی از گذشته. آنچه به عنوان امید و آرزو در دل داریم، تنها با تلاش و کوشش به ثمر میرسد.
هوش مصنوعی: بخواهم بگویم که من به شدت به یاری و مهر آسمان نیازمندم و نباید از ناتوانی من غافل شوی. چرا که هر سجده و نیازی که من دارم، ریشهاش در وجود و زندگی واقعی من است، جایی که هر گیاه و زندگی از آن نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: این دنیا پر از شور و شوق است و توجه به این و آن کماهمیت به نظر میرسد. هر بار که به گلها نگاه میکنیم، با رنگهای آشنا و دلنوازشان مواجه میشویم.
هوش مصنوعی: فکر من دربارهٔ آن موهای درهم و پیچیدهاست. ناتوانی من نشان میدهد که در هر جایی که قدرت نشان دهم، در واقع به قدرتنمایی پرداختهام.
هوش مصنوعی: دل داغدار میگوید که این مکان در حقیقت محلی برای جمع شدن و ارتباط با دیگران است، و در عین حال، نالهای از دل برمیخیزد که اینجا جایی برای آرامش و آسایش نیست.
هوش مصنوعی: کسانی که در مسیر زندگی حرکت میکنند، باید به یاد داشته باشند که پایان کارشان چه زمانی خواهد بود. مانند دودهایی که از آتش بیرون میآیند، هر لحظه به سمت پایان نزدیکتر میشوند و این آتش در قفس وجودشان محبوس است.
هوش مصنوعی: بیدل از نیرنگها و فریبهای موجود در زندگی غافل هستی. در حقیقت، وقتی صبح زندگی را درک میکنی، متوجه میشوی که روز جزا و حسابرسی هم در پیش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یافت از یزدان ملک سلطان به شادی هرچه خواست
روز شادی روز ما سلطان دین سلطان ماست
بند شاهی کرد محکم راه دولت کرد پاک
چشم عالم کرد روشن کار گیتی کرد راست
وقت وقت رامش است و روز روز عشرت است
[...]
آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی
گفت کین والی شهر ما گدایی بیحیاست
گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمهای
صد چو ما را روزها بل سالها برگ و نواست
گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کردهای
[...]
شاه را تاج ثنا دادم نخواهم بازخواست
شه مرا نانی که داد ار باز میخواهد رواست
شاه تاج یک دو کشور داشت لیک از لفظ من
تاجدار هفت کشور شد به تاجی کز ثناست
شه مرا نان داد و من جان دادمش یعنی سخن
[...]
یارب این مائیم و این صدر رفیع مصطفاست
یارب این مائیم و این فرق عزیز مجتباست
یارب این مائیم و این روی زمین یثرب است
کاسمان را هفت پشت از رشک یک رویش دوتاست
خوابگاه مصطفی و کعبه مان از پیش و پس
[...]
خوش ولایت ها که در تحتِ امورِ اولیاست
مصرِ استغنا و رومِ فقر و بغدادِ رضاست
بخشِ ایران قسمِ عشق و قسم توران بخش عقل
در میان آمویِ حکمت هم روان و هم رواست
هم خراسانِ سلامت هم عراق عافیت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.