گنجور

 
بیدل دهلوی

گر به این‌گرمی است آه شعله‌زای عندلیب

شمع روشن می‌توان‌کرد از صدای عندلیب

آفت هوش اسیران برق دیدار است و بس

می‌زند رنگ‌گل آتش در بنای عندلیب

پنبهٔ شبنم به‌گوش غنچه داغ لاله شد

بیش ز این نتوان شنیدن ماجرای عندلیب

عشق را بی‌دستگاه حسن شهرت مشکل است

از زبان برگ گل بشنو نوای عندلیب

جای آن دردکه چون سنبل به رغم باغبان

ریشه درگلشن دواند خار پای عندلیب

دلبران را تنگ دارد فکر صید عاشقان

غنچه سر تا پا قفس شد از برای عندلیب

مطلب عشاق از اظهار هم معلوم نیست

کیست تا فهمد زبان مدعای عندلیب

ساز دلتنگی به این آهنگ هم می‌بوده است

گرم کردم از لب خاموش جای عندلیب

ریشهٔ دلبستگی در خاک این‌گلشن نبود

رفت‌گل هم در قفای ناله‌های عندلیب

مانع قتل ضعیفان جز مروت هیچ نیست

ورنه ازگل کس نخواهد خونبهای عندلیب

در چمن رفتیم ساز ناله سیرآهنگ شد

جلوهٔ‌گل‌کرد ما را آشنای عندلیب

آه مشتاقان نسیم نوبهار یاد اوست

رنگها خفته‌ست بیدل در صدای عندلیب

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
اسیر شهرستانی

می‌پرستی می‌دهد یادم نوای عندلیب

غلغل میناست در گوشم صدای عندلیب

عشق با معشوق یاران مصاحب کافری است

آشنای گل نگردد آشنای عندلیب

یاد او در خاطرم گل سینه گلزار وفا

[...]

جویای تبریزی

مجلس گل گشته رنگین از نوای عندلیب

می‌فزاید جوش گلشن را صدای عندلیب

برگ گل لخت دل و آب و هوا اشکست و آه

بی‌تکلف تحفه‌ها دارم برای عندلیب

ما و او را عشق در یک آشیان پرورده است

[...]

بیدل دهلوی

شب‌که شد جوش فغانم همنوای عندلیب

در عرق‌گم‌گشت چون شبنم صدای عندلیب

خلق معشوقان‌کمند صید مشتاقان بس است

نیست غیر از بوی‌گل زنجیر پای عندلیب

زیر نقش پای او ما هم سری دزدیده‌ایم

[...]

طغرل احراری

می‌رسد از ناله بر گردون لوای عندلیب

شاخ گل چون تخت جم باشد برای عندلیب

در چمن امروز در دربار شاهنشاه گل

هیچ کس را نیست گستاخی سوای عندلیب!

با همه خواری نگردد دور از طرف چمن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از طغرل احراری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه