گنجور

 
بیدل دهلوی

این انجمن عشق است توفانگر سامان‌ها

یک لیلی و چندین حی‌، یک یوسف و کنعان‌ها

ناموس وفا زین بیش برداشتن آسان نیست

بر رنگ من افکندند خوبان گل پیمان‌ها

این دیده‌فریبی‌ها از غیر چه امکان است

بوی تو جنونکار است در رنگ گلستان‌ها

خواندیم رموز دهر از تاب و تب انجم

خط نیست درین مکتوب جز شوخی عنوان‌ها

وحشت ز محیط عشق آثار رهایی نیست

امواج به زنجیرند از چیدن دامان‌ها

در انجمن توفیق پر بی‌اثر افتادیم

تر رفت سرشک آخر از خشکی مژگان‌ها

پیری هوس دنیا نگذاشت به طبع ما

آخ دل از این لذات کندیم به دندان‌ها

تا دل به گره بستیم با حرص نپیوستیم

جمعیّت گوهر ریخت آب رخ توفان‌ها

نامحرمی خویشت سد ره آزادیست

چشمی بگشا بشکن قفل در زندان‌ها

مطرب نفسی سر داد، برقم به جگر افتاد

نی این چه قیامت زد آتش به نیستان‌ها

بیدل به چه جمعیت چون شمع ببالد کس

سرتکمه برون افکند از بند گریبان‌ها

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سنایی

ای در دل مشتاقان از عشق تو بستان‌ها

وز حجت بی‌چونی در صنع تو برهان‌ها

در ذات لطیف تو حیران شده فکرت‌ها

بر علم قدیم تو پیدا شده پنهان‌ها

در بحر کمال تو ناقص شده کامل‌ها

[...]

میبدی

مشتاق تو در کویت از شوق تو سرگردان

از خلق جدا گشته خرسند بخلقانها

از سوز جگر چشمی چون حلقه گوهرها

وز آتش دل آهی چون رشته مرجانها.

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
سعدی

وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها

بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها

گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل

با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها

ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها

[...]

سیف فرغانی

ای کرده به عشق تو دل پرورش جان‌ها

گردون چو رخت ماهی نادیده به دوران‌ها

آن را که چو تو سروی در خانه بود دایم

از بی‌خبری باشد رفتن سوی بستان‌ها

آن را که گل رویش زردی ز غمت گیرد

[...]

کمال خجندی

از پیرهنت بویی آمد به گلستان‌ها

کردند پر از نکهت گل‌ها همه دامان‌ها

با رشته همه چاکی شد دوخته وین طرفه

کز رشته زلف تست این چاک گریبان‌ها

تا خوان جمالت را آراست به سبزی خط

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه