ای آینهٔ حسن تمنای تو جانها
اوراق گلستان ثنای تو زبانها
بیزمزمهٔ حمد تو قانون سخن را
افسرده چو خون رگ تار است بیانها
از حسرت گلزار تماشای تو آبست
چون شبنم گل آینه در آینهدانها
بیتاب وصال است دل اما چه توان کرد
جسم است به راهت گره رشتهٔ جانها
آنجا که بود جلوهگه حسن کمالت
چون آینه محو است یقینها و گمانها
از مرحمت عام تو در کوی اجابت
گمگشته اثرها به تک و پوی فغان ها
از قوت تأیید تو تحریک نسیمی
بر بحر کشد از شکن موج کمانها
در چارسوی دهر گذر کرد خیالت
لبریز شد از حیرت آیینه دکانها
در پرده دل غیر خیالت نتوان یافت
جولانکده پرتو ماهند کتانها
در دیده بیدل نبود یک دل پر خون
بیداغ هوای تو در تن لالهستانها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی زیبایی و محبت معشوق صحبت میکند. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای عمیق، احساساتش را نسبت به معشوق ابراز میکند. او به تأثیر وجود معشوق بر زندگی و کلام انسانی اشاره میکند و بیان میکند که بدون یاد و ذکر معشوق، سخن بیمعنا میشود. همچنین، شاعر از حسرت و longing خود برای وصال با معشوق میگوید و تأکید میکند که همواره خاطره و تصویر معشوق در ذهن و دل او وجود دارد. در نهایت، او به حیرت و شگفتی ناشی از زیبایی معشوق اشاره میکند که بر تمام جوانب زندگیاش تأثیر گذاشته است.
هوش مصنوعی: ای آینه زیبایی، آرزوی تو جانها را مانند گلستانی پر از زیبایی میسازد و زبانها را به ستایش تو وا میدارد.
هوش مصنوعی: بیوجود حمد و ستایش تو، قوانین گفتار به شدت ناامید و افسرده هستند، مانند خونی که در رگ تاریک جریان دارد، بیانها هم دچار خفگی و بیروحاند.
هوش مصنوعی: حسرت دیدن تو همچون شبنمی است که بر روی گلها نشسته و در ظرفهای شیشهای به نمایش گذاشته شده است.
هوش مصنوعی: دل بسیار بیتاب و مشتاق وصال است، اما چه کاری از دستش برمیآید که جسم انسان به عشق تو وابسته است و جانها به آن ارتباط دارند.
هوش مصنوعی: در مکانی که زیبایی و کمال تو به نمایش گذاشته شده، مانند آینهای است که در آن یقینها و گمانها محو شدهاند.
هوش مصنوعی: از لطف و رحمت تو، در جایی که دعاها مستجاب میشود، نشانههایی که گم شدهاند، با فریاد و تلاش به جستوجو در میآیند.
هوش مصنوعی: به یاری و قدرت تو، نسیم ملایمی بر روی دریا حرکت میکند و از نوسانات آب، شکلی مانند کمان به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: در چهار سوی دنیا، فکر و خیال تو به قدری مشغول شده که از تماشای تصویر خود در ویترین مغازهها حیرتزده شدهای.
هوش مصنوعی: در عمق دل هیچکس جز یاد تو را نمیتوان یافت؛ جایی که فقط نور ماه در آن میدرخشد، همچون پارچههای لطیف و زیبا.
هوش مصنوعی: در چشمان عاشق، دلی پر از درد و رنج وجود ندارد، مگر اینکه یاد تو در دل گلها باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از بس که خورم بر جگر از طعنه سنانها
خون شد جگر ریش من از زخم زبانها
دانی که چه بس تیر نهان خوردهام از تو
پیش آی که تا باز دهم با تو نشانها
من با تو چه گویم که زمانی که تو آیی
[...]
ای عشق تو آتش زده در خرمن جانها
وز سوز غمت سوخته دلها و روانها
خون شد دل عشاق ز دست الم عشق
شرح غم عشق تو برونست ز بیانها
از شوق جمال تو دل چرخ پرآتش
[...]
ای شانهکش طره نعت تو زبانها
وی دانهکش خرمن مدح تو بیانها
کم نیست جگرداری پیران ز جوانها
کار دم شمشیر کند پشت کمانها
مفتاح نهانخانه اسرار، خموشی است
تا چند بگردی چو زبان گرد دهانها؟
گویایی جانهاست به گفتار تو موقوف
[...]
ای داغ کمال تو عیانها و نهانها
معنی به نفس محو و عبارت به زبانها
خلقی به هوای طلب گوهر وصلت
بگسسته چو تار نفس موج، عنانها
بس دیده که شد خاک و نشد محرم دیدار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.