تبسم قابل چاکی نشد ناموس عریانی
خجل کرد آخر از روی جنونم بیگریبانی
چو بال و پر گشاید وحشت از ساز جنون من
صدا عمریست در زنجیر تصویر است زندانی
ندانم مشهد تیغ خیال کیست اینگلشن
که شبنمکردگلها را نهان در چشم قربانی
به راه او نخستینگام ما را سجده پیش آمد
تو ای حسرت قدم میزن که ما سودیم پیشانی
به جای شعله از ما آب نم خون کرده میجوشد
چو یاقوت آتش ما را حیا کردهست دامانی
بیا زاهد اگر همت دهد سامان توفیقت
بیاموز از شرار کاغذ ما سبحهگردانی
کنار وصل معشوق است گرد خویش گردیدن
توان کردن به اینگرداب دریا را گریبانی
محبت نیست آهنگیکه آفت جوشد از سازش
گسستن بر نمیآید به زنار سلیمانی
سر قطع تعلق داری از دیوانگی مگذر
بس است آیینهدار جوهر شمشیر عریانی
به این سامان وحشت آنقدر مشکل نمیبینم
که گردد سایهام چون دیدهٔ آهو بیابانی
نیام نومید اگر گرد سر شمعت نمیگردم
پر پروانهای دارم بقدر رنگ گردانی
به نیرنگ خیالش آنقدر جوشیدهام بیدل
که در رنگ غبارم میتوان زد خامهٔ مانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر نسبت به عشق و جنون میپردازد. شاعر از خجالت و جنون خود میگوید و توصیف میکند که چگونه عشق او را به زنجیر کشیده است. او به تصویر مشهد و گلشن میپردازد و به حسرت خود از ناکامی در عشق اشاره میکند. شاعر همچنین به پیوند عمیق میان عشق و درد اشاره کرده و بیان میکند که محبت واقعی، سختیها و چالشهایی دارد که نمیتوان به سادگی از آن گذشت. در نهایت، او به روشهای پیچیده و فریبنده عشق میپردازد و از امید و تمایل خود برای دستیابی به وصال معشوق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: لبخند تو همچنان بینقص و دست نخورده باقی ماند، در حالی که زیباییات باعث شرم و ناتوانی من شد. در نهایت، از روی دیوانگیام، بیپناه و بیکمک ماندم.
هوش مصنوعی: هر زمان که حس عجیبی بر من غلبه کند، صدای دردناک من سالهاست که در بند تصاویری است که مرا محبوس کردهاند.
هوش مصنوعی: نمیدانم این باغ خیالی که در آن هستم، چه کسی است. چراکه شبنماش، گلها را در چشمان قربانی پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: در آغاز مسیر او، نخستین قدمهای ما به سجده افتاد و تو ای حسرت، در این حال قدم میزنی که ما با پیشانی بر زمین، به موفقیت دست یافتهایم.
هوش مصنوعی: به جای اینکه شعلهها آتش بزنند، خون ما مانند آبی جوشان میجوشد، و این نشاندهندهی ناراحتی ماست که مثل یاقوت در آتش خود را نشان میدهد و حیا باعث شده که خود را آشکار نکنیم.
هوش مصنوعی: ای زاهد، اگر جِدّیت و تلاش کنی، میتوانی راه و رسم موفقیت را یاد بگیری. بیاموز که ما چگونه با آتش عشق و شوری که داریم، در حال ذکر و عبادت هستیم.
هوش مصنوعی: در نزدیکی محبوب، انسان میتواند به دور خود بچرخد و در این مسیر پیچیده و پر تلاطم، مانند دریایی سرشار از احساسات و عشق، خود را بیابد.
هوش مصنوعی: محبت واقعی همچون نغمهای نیست که با اولین نشانههای آزار از بین برود. این احساس عمیق و واقعی به قدری محکم است که نمیتوان آن را به سادگی از هم گسست و جدا کرد.
هوش مصنوعی: از وابستگیها و جنونها فاصله بگیر، زیرا در این حال دیگر نیازی به آن احساسات نیست. تو مانند آینهای هستی که خلوص و زیبایی سلاح را نشان میدهد، بدون هیچ پوششی.
هوش مصنوعی: به این جا و مکان، ترس و دلهرهای نمیبینم که سایهام به اندازهٔ چشمان یک آهو در بیابان مضطرب شود.
هوش مصنوعی: اگر ناامید نیستم، به خاطر اینکه دور چراغ تو میچرخم. من مانند پروانهای هستم که به اندازهای وفادارم که به سادگی تغییر رنگ میدهم.
هوش مصنوعی: من به سبب فریب خیالش به حدی آشفتهام که در رنگ و حالت غبار خودم میتوانم زیبایی و لطافت آثار مانی را به تصویر بکشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟
ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی
به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی
شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری
تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟
اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد
[...]
نگارا ماه گردونی سوارا سرو بستانی
دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی
اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه گردونی
وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی
به آن زلفین شورانگیز مشک اندوده زنجیری
[...]
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بیدینان پشیمانی پشیمانی
مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی
دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی
فرو شد آفتاب دین برآمد روز بیدینان
[...]
زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی
به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی
غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر
تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟
نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.