گنجور

 
بیدل دهلوی

تبسم قابل چاکی نشد ناموس عریانی

خجل کرد آخر از روی جنونم بی‌گریبانی

چو بال و پر گشاید وحشت از ساز جنون من

صدا عمریست در زنجیر تصویر است زندانی

ندانم مشهد تیغ خیال کیست این‌گلشن

که شبنم‌کردگلها را نهان در چشم قربانی

به راه او نخستین‌گام ما را سجده پیش آمد

تو ای حسرت قدم می‌زن ‌که ما سودیم پیشانی

به جای شعله از ما آب نم خون کرده می‌جوشد

چو یاقوت آتش ما را حیا کرده‌ست دامانی

بیا زاهد اگر همت دهد سامان توفیقت

بیاموز از شرار کاغذ ما سبحه‌گردانی

کنار وصل معشوق است گرد خویش گردیدن

توان کردن به این‌گرداب دریا را گریبانی

محبت نیست آهنگی‌که آفت جوشد از سازش

گسستن بر نمی‌آید به زنار سلیمانی

سر قطع تعلق داری از دیوانگی مگذر

بس است آیینه‌دار جوهر شمشیر عریانی

به این سامان وحشت آنقدر مشکل نمی‌بینم

که گردد سایه‌ام چون دیدهٔ آهو بیابانی

نی‌ام نومید اگر گرد سر شمعت نمی‌گردم

پر پروانه‌ای دارم بقدر رنگ گردانی

به نیرنگ خیالش آنقدر جوشیده‌ام بیدل

که در رنگ غبارم می‌توان زد خامهٔ مانی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی

به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟

قطران تبریزی

ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی

به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی

شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری

تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟

اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

نگارا ماه‌ گردونی سوارا سرو بستانی

دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی

اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه‌ گردونی

وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی

به آن زلفین شورانگیز مشک‌ اندوده زنجیری

[...]

سنایی

مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی

ازین آیین بی‌دینان پشیمانی پشیمانی

مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی

دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی

فرو شد آفتاب دین برآمد روز بی‌دینان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
وطواط

زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی

به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی

غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر

تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟

نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه