گنجور

 
بیدل دهلوی

افتاده‌ام به راهت چون اشک بی‌روانی

مکتوب انتظارم شاید مرا بخوانی

از ساز حیرت من مضمون ناله درباب

گرد نگاه دارد فریاد ناتوانی

آنجا که عشق ریزد آیینهٔ تحیر

روشنتر از بیانها مضمون بیزبانی

یا اضطراب اشکی یا وحشت نگاهی

تاکی به رنگ مژگان پرواز آشیانی

از رفتن نفسها آثار نیست پیدا

نقش قدم ندارد صحرای زندگانی

دریای عشق و ساحل ای بیخبر چه حرفست

تا قطره دارد اینجا توفان بیکرانی

تا چند سنگ راهت باشد غبار هستی

از وحشت شرر کن نقش سبک‌عنانی

در عالمی که نقدش مصروف احتیاجست

ابرام می‌فروشی چند‌ان که زنده مانی

تا طبع دون نسازد مغرور اختیارت

ناکردن است اولی کاری که می‌توانی

بی صید دیدهٔ دام مخمور می‌نماید

قد دو تاست اینجا خمیازهٔ جوانی

خمخانهٔ تمنا جامی دگر ندارد

مفتست بیدماغی گر نشئه می‌رسانی

بیدل غبار آهی تا رنگ اوج گیرد

از چاک سینه دارم چون صبح نردبانی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قوامی رازی

گفتم مگر که ما را؛در دل به جای جانی

نه نه خطاست جانا جانی و زندگانی

یار گشاده زلفی دلبند شوخ چشمی

معشوق خوبروئی؛ دلدار خوش زبانی

برده سبق فراقت؛ از رنج بی نهایت

[...]

انوری

بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی

بس راحتی ندارم باری ز زندگانی

ای بخت نامساعد باری تو خود چه چیزی

وی یار ناموافق آخر تو با که مانی

جانی خراب کردم در آرزوی رویت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
خاقانی

کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی

ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی

راندی به گوش اول صد فصل دل‌فریبم

و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی

آن لابه‌های گرمت ز اول بسوخت جانم

[...]

سید حسن غزنوی

ای باد روح پرور زنهار اگر توانی

امشب لطافتی کن آنجا گذر که دانی

در شو چو مهربانی در تیرگی زمانی

یابی مگر نشانی زان آب زندگانی

ره ره گذر بکویش دم دم نگر برویش

[...]

عطار

ای جان جان جانم تو جان جان جانی

بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی

پی می‌برد به چیزی جانم ولی نه چیزی

تو آنی و نه آنی یا جانی و نه جانی

بس کز همه جهانت جستم به قدر طاقت

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه