گنجور

 
بیدل دهلوی

باز آمد در چمن یاد از صفیر بلبلی

رنگ‌گل‌، طرف عذاری بوی‌سنبل‌کاکلی

سرنگون فکر چون مینای خالی سوختم

مصرع موزون نکردم درزمین قلقلی

لاله وارم دل به حسرت سوخت اماگل نکرد

آنقدر دودی‌که پیچم بر دماغ سنبلی

جز خراش دل چه دارد چرخ دوار از فسون

عقدهٔ ما هم نیاز ناخن بی‌چنگلی

کاش نومیدی به فریادگرفتاران رسد

خانهٔ زنجیر ما را تنگ دارد غلغلی

نفس را تاکی به آرایش مکرم داشتن

پشم هم برپشت خرکم نیست‌گر خواهد جلی

اینقدر از فکر هستی در وبال افتاده‌ایم

جز خم‌گردن درین زندان‌نمی‌باشد غلی

ترک حاجت‌گیر ناموس حیا را پاس‌دار

تا لب از خشکی بر آب رو نیاراید پلی

سرخوش پیمانهٔ میخانهٔ تسلیم باش

حلقهٔ بیرون در هم نیست بی‌جام ملی

نیست غافل آفتاب از ذرهٔ بی‌دست و پا

با همه موهومی آخر جزو ما داردکلی

بیدل امشب بر سرم چون شمع ‌دست نازکیست‌؟

خفته‌ام در زیر تیغ و چتر می‌بندم گلی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سوزنی سمرقندی

ای که در ملک سیادت خسرو دریا دلی

مفخری بر عترت مختار بی آل ولی

هر حدیث از لفظ تو دریست از دریای لفظ

از دل دریا برآید در تو دریا دلی

زینت آل حسین بن علی المرتضی

[...]

خواجوی کرمانی

دوش برطرف چمن گلبانک می زد بلبلی

می فکند از ناله هر دم در گلستان غلغلی

کانک زیر گنبد نیلوفری دارد وطن

از گلندامی ندارد چاره و ما از گلی

محمل ما را درین وادی کجا باشد نزول

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجوی کرمانی
کمال خجندی

ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی

از تو دارد این مثل شهرت که شهری و گلی

می کند در دور حسنت دل همه وقتی خروش

وقت گل هرگز نباشد بلبلی بی غلغلی

زلف بر رخ به تشویش است ز آه سرد ما

[...]

جلال عضد

سرگذشتی بشنو از من داشتم وقتی دلی

نیک رایی، مقبلی، دانش پرستی، عاقلی

دستگیرم بود همچون عقل در هر حالتی

روشنایی بخش همچون شمع در هر محفلی

از قضا ناگاه دیدم دلبری در رهگذار

[...]

اهلی شیرازی

میر شمس الدین محمد چون برین در سر نهاد

لطف یزدان دادش آخر اینچنین سر منزلی

در پناه ام کلثوم از وثوق خدمتست

زانکه بود آن اهل دل از روی معنی مقبلی

لاجرم گویند خلق از بهر تاریخ وفات

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه