درین مکتب که باز آن طفل بازیگر کند بازی
که از علم آنچه تعلیمش دهی از برکند بازی
به قانون ادب سازان بزم دل چه پردازد
هوس مستی که جای باده در ساغر کند بازی
نشاط طبع در ترک تکلف بیش میباشد
به خاک از فرش زرین طفل رنگین تر کند بازی
اسیر چرخم و شد عمرها کز شوق میخواهم
سپندم یک تپش بیرون این مجمرکند بازی
نمیدانم چه پردازد هوس در خانهٔ گردون
مگر باگردکانی چند ازین اخترکند بازی
به غیر از سوختن چیزی ندارد فرصت کارت
شرر اول به دود آخر به خاکستر کند بازی
به خاک ز لهو مفکن جوهر پرداز همت را
کبوتر مایل پستیست هرگه سرکند بازی
بدو نیک جهان رقاص وهم هستی است اما
کجا رندیکزین بازیچه بیرونترکند بازی
نگهگر نیستی اشکی شو و از خویش بیرون آ
چو مژگان چند پروازت به بال و پرکند بازی
قد پیری نمودارست طفلی تا بهکی بیدل
کچه در خاک پنهانکن مبادت ترکند بازی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی بازی و سرگرمیهای زندگی و تأمل در گذر زمان است. شاعر به بازیگری کودکانه اشاره میکند که از علم و ادب بهرهمند نشده و در دنیای پر از هوس مستی و لذتهای خام به سر میبرد. او به این نکته میپردازد که شادی و نشاط در سادگی و دوری از تظاهر به دست میآید. همچنین، شاعر از چرخش زمان و گذر عمر میگوید و از کمبود فرصتها برای تحقق آرزوها و اهدافش ابراز نگرانی میکند. در نهایت، شاعر به بیمعنایی زندگی مادی اشاره میکند و از خواننده میخواهد تا در جستجوی حقیقت و رهایی از قید و بندهای دنیوی باشد.
هوش مصنوعی: در این مکان، کودک بازیگوش یاد میگیرد که بازی کند؛ بازیای که از دانش و علمی که به او میآموزی، ریشهاش را در میآورد.
هوش مصنوعی: به قواعد و آداب مجالس دل چه میتواند بگوید هوس نوشیدن مستی، وقتی که باید جای باده را در ظرف بازی کند.
هوش مصنوعی: سرزندگی و شادابی روح در سادهزیستی بیشتر است. بهطوری که بازی کردن بر روی خاک برای یک کودک از نشستن بر روی فرش زرین خوشتر و رنگیتر است.
هوش مصنوعی: در چنگال روزگار گرفتارم و عمرها گذشت، از شوق میخواهم که یک بار شعلهای از این آتش بیرون بزنم و بازی کنم.
هوش مصنوعی: نمیدانم هوس چه چیزهایی را برای من به ارمغان میآورد، مگر اینکه با چند ستارهی دیگر در آسمان بازی کند.
هوش مصنوعی: جز آلودگی و نابودی، کار دیگری از تو برنمیآید. شعلههای آتش در آغاز میدرخشند، اما در پایان به دود و خاکستر تبدیل میشوند.
هوش مصنوعی: از سرگرمیها و تفریحات بیهوده بپرهیز و تلاش و همت خود را به هدر نده، چون کبوترانی که همیشه به پایین و زمین نگاه میکنند و بازیهای بیهدف و سطحی را دنبال میکنند.
هوش مصنوعی: جهان پر از شادی و سرگرمی است، اما هنر واقعی در این است که بتوانی از این بازی و سرگشتگی فراتر بروی و به عمق وجود خود پی ببری.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی مراقب خودت باشی، به حالتی شبیه به اشک درآ، و از خودت فاصله بگیر. مثل مژگانی که پرواز میکنند، به تو هم بال و پر میدهد تا آزادی و بازی را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: قد پیری نمایان شده است و هنوز کودکی در درون او نهفته است. تا چه زمانی، ای بیدلیل، در خیابانهای خاکی پنهان میمونی؟ مبادا که از بازیها و شادیهای زندگی دور شوی و غمگین گردی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از موج گریه ما بر فلک اختر کند بازی
ز شور قلزم ما در صدف گوهر کند بازی
عبث خورشید تابان می زند سرپنجه با آهم
سر خود می خورد شمعی که با صرصر کند بازی
ز زور باده من شیشه گردون خطر دارد
[...]
نظرباز صف مژگانش با خنجر کند بازی
تماشایی تیغ ابرویش با سر کند بازی
نمایانست خال سبز در چین سر زلفش
بسان طفل هندویی که در چنبر کند بازی
من و یک نیم جان آن نیز نذر باختن دارم
[...]
به گلزاری که آن شوخ پریپیکر کند بازی
غبارم چون پر طاووس گل بر سر کند بازی
جهان دریای خون گردد اگر چشم سیه مستش
ز دست افشانی مژگان به ابرو سر کند بازی
گدایی کز سر کوی تو خاکی بر جبین مالد
[...]
بتی دارم که لعلش با لب کوثر کند بازی
خطش در صفحه آیینه با جوهر کند بازی
دلم را برده بازیگوش طفلی کز ره شوخی
دو چشم کافرش با مسجد و منبر کند بازی
بت خود کردهام در کعبه دل کامبخشی را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.