پری می فشان ای تعلق بهانه
به دل چون نفس بستهای آشیانه
درین عرصه زنهار مفراز گردن
که تیر بلا را نگردی نشانه
گر از ساز بسمل اثر برده باشی
تپش نیست در نبض دل بیترانه
دل ما و داغی ز سودای عشقت
سر و سجدهواری از آن آستانه
دریندشت جولان بی مقصد ما
بجز شوق منزل ندارد بهانه
ازین بحر وارستن امکان ندارد
مجوبید بیخاک گشتن کرانه
مپرسید از انجام و آغاز زلفش
درازست سر رشتهٔ این فسانه
بهارست ای میکشان نشئه تازی
جنون دارد از بوی گل تازبانه
سرشک نیازم نم عجز سازم
چه سان گردم از خاک کویت روانه
دل خسته آنگاه سودای زلفت
بنالم به ناسوری زخم شانه
به نومیدیام خاک شد عرض جوهر
چو شمشیر در قبضهٔ موریانه
صداییست پیچیده بر ساز هستی
چه دارد به جز ناله زنجیر خانه
فسردیم و از خویش رفتیم بیدل
چو رنگ آتش ما ندارد ترانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و درونیات خود درباره عشق و وابستگی میپردازد. او به آلام و مشکلاتی که به واسطه عشق تجربه کرده، اشاره میکند و از درد و شوقی که در دل دارد، سخن میگوید. شاعر با تشبیهات و استعارههای زیبا، به وصف زخمها و آرزوهایش میپردازد و میگوید که در جستجوی معشوق، هر چند که دچار سرگردانی شده، اما عشق و شوق او به زندگی ادامه میدهد. او در پایان به ناامیدی و سردی احساساتش اشاره میکند و به نوعی احساس میکند که از خود بیگانه شده است. در کل، این شعر نمایانگر احساس عمیق و پیچیدهای از عشق، اندوه و جستجو برای معنا در زندگی است.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی را در زندگی بپاش و به خاطر وابستگیهایت دل را آزاد بگذار، زیرا احساس درونیات مانند پرندهای است که در قفسی گرفتار شده.
هوش مصنوعی: در این محیط مراقب باش که خودت را در معرض خطر قرار ندهی، زیرا ممکن است به راحتی به هدف بلا و مشکلات تبدیل شوی.
هوش مصنوعی: اگر از نواختن ساز اثری گرفته باشی، در نبض دل بیصدا و بیاحساس نخواهد بود.
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر عشق تو بسیار داغ و دلتنگ است و ما به خاطر عشق تو در آن آستانه سر فرو میآوریم و عبادت میکنیم.
هوش مصنوعی: در این دشت وسیع، ما بدون هدف مشخصی در حرکت هستیم و تنها دلیل ما برای ادامه، اشتیاق به رسیدن به خانه و آرامش است.
هوش مصنوعی: از این دریا نمیتوانید بیپناهی پیدا کنید، مگر اینکه به ساحل خاکی برسید.
هوش مصنوعی: از شروع و پایان زلف او نپرس، چون این قصه به یک رشتهٔ بلند و پیچیده مرتبط است.
هوش مصنوعی: بهار است و ای میکده، نشئهای جدید و دیوانهکننده از بوی گلهای تازه در فضا پخش شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر نیازم، اشک میریزم و نمیدانم چگونه از خاک کوی تو دور شوم و بروم.
هوش مصنوعی: دل خستهام را به یاد زلفهای تو به درد و رنج میکشم، مانند کسی که زخم شانهاش درد میکند و دربارهاش شکایت میکند.
هوش مصنوعی: من در ناامیدیام به اندازهای پایین آمدهام که ارزش وجودم مانند جوهری است که زیر خاک دفن شده، همچون شمشیری که در دست یک موریانه قرار دارد و به هیچ درد نمیخورد.
هوش مصنوعی: صدایی به گوش میرسد که بر ساز زندگی نواخته شده است، اما جز ناله و فریاد درد، چیز دیگری ندارد.
هوش مصنوعی: در آتش سوزانده شدیم و از خود بیخبر گشتیم، همچون رنگ آتش که دیگر سرودی برای ما ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا گشته غره به مکر زمانه
ز مکرش به دل گشتی آگاه یا نه
یگانهٔ زمانه شدی تو ولیکن
نشد هیچ کس را زمانه یگانه
زمانه بسی پند دادت، ولیکن
[...]
خرد دوش از من بپرسید و گفتا
که ای پیش نطق تو منطق فسانه
بگو چیست آن طرفه صیاد دلها
که از لفظ و معنیش دامست و دانه
دلم گفت خاموش تا من بگویم
[...]
میان من و دوست چون شد یگانه
نماند به جز دوست کس در میانه
چو با دوست افتاد کار از دو جانب
دویی جمله معدوم شد در یگانه
چو بیرون از او نیست از خود چه لافی
[...]
چو بنشست بر تخت قطب زمانه
که چون قطب بادش بقا جاودانه
مغنی به آواز چنگ و چغانه
چه خوش گفت وقت صبوح این ترانه
که ای خواجه برخیز کانفاس عمرت
بود مایه دولت جاودانه
درین بزمگه چند غافل نشینی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.