ز بادهایست به بزم شهود، مستی ما
که کرد رفع خمار شراب هستی ما
بگو به شیخ که ز کفر تا به دین فرق است
ز خودپرستی تو تا به میپرستی ما
زدیم دست به دامان عشق از همه پیش
مراد ما شده حاصل ز پیشدستی ما
به راه دوست چنان مست بادهٔ شوقیم
که بیخودند رفیقان ما ز مستی ما
به پیش سرو قدی خاک راه شد بیدل
بلند همتی ما ببین و پستی ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احوالاتی میپردازد که در اثر نوشیدن بادهای خاص در بزم عشق و شهود ایجاد میشود. شاعر از رفع خمار و حالت مستی ناشی از این باده سخن میگوید و بیان میکند که بین کفر و دین تفاوت وجود دارد، همچنین هنری از خودپرستی و میپرستی را میزند. او با دست زدن به دامان عشق، به مقصود خود دست یافته و در این راه آنچنان شاداب و شگفتانگیز است که دوستانش نیز از مستی او بیخود شدهاند. در پایان، شاعر به تواضع و بلندی همت خود اشاره میکند و تفاوت بین خود و عشق را مورد تأکید قرار میدهد.
هوش مصنوعی: مستی ما ناشی از شرابی است که در محفل شهود مینوشیم و این شراب، خستگی و بیحالیامان را از بین میبرد و به زندگی و وجود ما معنا میبخشد.
هوش مصنوعی: به او بگو که میان بیایمانی و ایمان تفاوت زیادی وجود دارد. خودپرستی تو با میپرستی ما فاصله دارد.
هوش مصنوعی: ما به عشق چنگ زدیم و از همه چیز گذشتهایم، حالا آنچه از تلاش ما بهدست آمده، برآیند پیش قدمیهای ماست.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به دوست، آنچنان تحت تأثیر عشق و شوق هستیم که دوستان ما به خاطر مستی ما، خود را گم کردهاند و بیخبر از حال ما هستند.
هوش مصنوعی: به سمت آن درخت بلند و زیبا، ما دلسوزان بیدلی را ببین که چگونه در برابر عظمت او کوچک و حقیر شدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ادب گرفته عنان خمار و مستی ما
برابر است بلندی ما و پستی ما
به خود ز دوست نیابیم تا ز می مستیم
تمام دوست پرستی است می پرستی ما
هزار ساغر دیدار شد تهی و هنوز
[...]
نداد نور شراری چراغ هستی ما
گلی نچید ز شاخ، دراز دستی ما
عنایت صمدی رد کفر ما نکند
اگر کمال به دیر و صنم پرستی ما
سر فتادگی تا به عرش می ساید
[...]
رسیده است به معراج اوج پستی ما
هزار پایه کم از نیستی است هستی ما
به هر چه چشم گشادیم، عشق می بازیم
گرفت روی زمین را صنم پرستی ما
نسیم صبح فنا تیغ بر کف استاده است
[...]
یکی بود به نظر نیستی و هستی ما
تفاوتی نبود در خمار و مستی ما
به میپرست مزن طعنه زآنکه کمتر نیست
ز میپرستی او خویشتنپرستی ما
بود به دیده نادیده برگ کاه چون کوه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.